شناسهٔ خبر: 10638120 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بولتن‌نیوز | لینک خبر

بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 4 بهمن 94

فرهنگ در رسانه

بولتن نیوز

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

صاحب‌خبر -
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …


***


آرمان/تلويزيون به كمك سينما بيايد 
 
 
بازيگر فيلم سينمايي «آتش بس» گفت: تلويزيون به عنوان يك رسانه پرمخاطب در ايران بايد با تبليغ كالاهاي فرهنگي مثل فيلم سينمايي به كمك سينما بيايد. گوهر خيرانديش در گفت وگو با ايرنا، درباره حضورش در جشنواره فيلم فجر، گفت: امسال در سه فيلم ايفاي نقش كرده بودم كه تنها فيلم «نيمه شب اتفاق افتاد» به كارگرداني تينا پاكروان براي حضور در بخش سوداي سيمرغ جشنواره فيلم فجر انتخاب شد. وي با اشاره به اينكه به دليل سفر به خارج از كشور خيلي در جريان اخبار جشنواره نيستم، افزود: اما جشنواره فيلم فجر همواره براي مردم و اهالي سينما جذاب بوده است و خوشحالم كه حداقل با يك فيلم در اين مراسم حضور خواهم داشت. اين بازيگر سينما درباره تازه‌ترين فعاليتش در حوزه سينما نيز توضيح داد: در حال حاضر مشغول بازي در فيلم «بي‌سايه» به كارگرداني نگار آذربايجاني هستم. اين فيلم روايتگر داستان زني است كه به دليل نقص عضو همسرش مجبور به كار آن هم رانندگي تاكسي مي‌شود. خيرانديش ادامه داد: درواقع فيلم «بي‌سايه» از اپيزدهايي مختلفي درباره معضلات اجتماعي است و آنها را به تصوير مي‌كشد كه بنده نقش همان زن راننده تاكسي را بازي مي‌كنم. وي درباره تازه‌ترين فيلمش كه بر پرده سينما است نيز، گفت: فيلم سينمايي «نقش و نگار» به كارگرداني علي عطشاني كه به تازگي در سينماها اكران شده است از جمله آثاري است كه بازي در آن برايم بسيار لذت بخش بود. بازيگر فيلم «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» افزود: نمي‌دانم چرا اين فيلم خوش ساخت 2 سالي متوقف بود كه حالا با اكران آن اميدوارم مخاطبان خود را پيدا كند. خيرانديش در ادامه به وضعيت نه چندان مناسب سينماهاي كشور به لحاظ جذب مخاطب اشاره كرد و گفت: متاسفانه سرمايه‌گذاري در سينما ما به دليل كمبود مخاطب و بازنگشتن سرمايه تهيه‌كنندگان، در حال آسيب است و به نوعي مي‌توان گفت سينمای امروز ما ورشكسته است. اين بازيگر سينما مهم‌ترين دليل ريزش مخاطبان سينما را تبليغات عنوان كرد و افزود: تبليغات در ايران به‌شدت گران است اما تلويزيون به عنوان رسانه ملي يكي از مراكزي است كه مي‌تواند با تخفيف براي پخش تيزر تبليغاتي فيلم‌ها به كمك سينما بيايد. وي ادامه داد: سياست مناسب و يك‌دستي در تلويزيون براي تبليغ فيلم‌هاي سينمايي وجود ندارد كه اگر اين رويه اصلاح شود بدون شك مردم با آگاهي از فيلم‌هاي در حال اكران به سينما خواهند رفت. بازيگر سريال «معماي شاه» درباره بهتر شدن وضعيت سينما پس از توافق هسته‌اي نيز خاطرنشان كرد: با توجه به اتفاقاتي كه طي چند سال اخير افتاده است مردم ما نسبت به مسئولان بي‌اعتماد شده‌اند و دولتمردان ما ابتدا بايد اين اعتماد‌سازي را ايجاد كنند. خيرانديش ادامه داد: اصلاح و برطرف كردن مشكلاتي مثل بيكاري جوانان، وضعيت بهداشت و درمان و مشكلات اقتصادي همه و همه مي‌تواند اعتماد از دست رفته مردم را بازگرداند كه اميدوارم اين اصلاحات پس از توافق هسته‌اي ايجاد شود. بازيگر تئاتر «ملاقات بانوي سالخورده» به كارگرداني مرحوم حميد سمندريان درباره تئاتر فجر نيز گفت: به تازگي نمايشي در سالن مولوي تماشا كردم كه بايد از همين تريبون ابتدا از مسئولان دانشگاه كه اين سالن نمايش را به بهترين شكل ممكن بازسازي و تجهيز كردند، تشكر كنم. وي با اشاره به اينكه دانشگاه به عنوان محلي كه علم در آن توليد مي‌شود بايد مجهز به سالن‌هاي حرفه‌اي باشد، تاكيد كرد: قطعا ساخت و تجهيز اينگونه سالن‌ها تئاتر به شكوفايي اين هنر و هنرمندان اين عرصه كمك خواهد كرد.


آرمان/سام درخشاني: زياد به شخصيت مثبت و منفي اعتقاد ندارم 
 
 
سام درخشاني بازيگر سينما و تلويزيون كشور كه نخستين همكاري خود را با بهرنگ توفيقي تجربه مي‌كند، از بازي‌اش در سريال پشت بام تهران گفت. وی اظهار داشت: قطعا پيش‌بيني مي‌شد كه سريال پشت بام تهران با اقبال مخاطب مواجه شود و دليل انتخاب من براي بازي در اين سريال علاوه بر وجود نويسنده كار بلد و توانايي مثل سعيد نعمت‌ا...، كارگرداني بهرنگ توفيقي در اين پروژه بود، من به توانمنديهاي او در سريال‌سازي واقف بودم. ايفاگر كاراكتر «آهي اميرعلي» در سريال پشت بام تهران افزود: آنچه كه براي من در بازي در يك سريال در درجه اول اهميت قرار دارد اين است كه متن فيلمنامه خوب باشد و قصه سريال هم جذاب باشد و به خاطر قلم توانمند سعيد نعمت‌ا...، اين اتفاق افتاد و از همان ابتدا كه من سناريو را مطالعه كردم، فهميدم كه سريال جذابي خواهد شد. بازيگر سريال «نابرده رنج» درباره كاراكتر آهي هم گفت: من اصولا زياد به شخصيت مثبت و منفي در سريال اعتقاد ندارم، شخصيت آهي بدون اينكه به‌طور واضح مشخص شود كه سفيد است يا سياه، در موقعيت‌هاي مختلف، ري اكشن‌هاي متفاوتي از خود بروز مي‌دهد. آهي تا زماني كه در شرايط خوب و متعادل قرار دارد طبيعتا رفتار شايسته‌اي هم از خود بروز مي‌دهد اما وقتي در تنگنا قرار مي‌گيرد، واكنش‌هاي منفي از خود نشان مي‌دهد. بنابراين كاراكتر آهي به‌طور قطع آدم خوبه يا آدم بده داستان شناخته نمي‌شود. به نظر من شخصيت آهي تركيبي از حركات مثبت و منفي است كه در شرايط متفاوت تغيير مي‌كند. او ادامه داد: آهي يك كاراكتري هست مثل غياث، او هم تا زماني كه در مسير درست قرار دارد كار صحيح را انجام مي‌دهد و زماني هم كه در مسير بد قرار مي‌گيرد مثل لحظه سرقت، شخصيت منفي از خودش نشان مي‌داد ولي غالب رفتارهايي كه از آهي در سريال پشت بام تهران مي‌بينيم، مثبت است. بازيگر فيلم سينمايي «مسير روشن» درباره پيام اصلي سريال پشت بام تهران تصريح كرد: به نظرم مهم‌ترين پيامي كه اين سريال تا الان به مخاطب نشان داده، عشق به خانواده و وفاداري به كانون گرم خانواده است. در اين سريال كاراكترها از جمله غياث، هاله و آهي تمام تلاششان را مي‌كنند تا زير سايه پدر و مادرها باشند و جمع خانواده را حفظ كنند. سام درخشاني درباره همكاري با بهرنگ توفيقي هم گفت: ما با هم دوستي قديمي داريم ولي پشت بام تهران همكاري اول من با بهرنگ و سعيد نعمت‌ا... هست كه از بابت كار كردن با هر دو اين عزيزان، بسيا بسيار خوشحالم چون آقاي توفيقي كارگردان بسيار توانمند، فهيم و آرامي است. باور كنيد در اين چهار پنج ماه، به اصطلاح صدا از ديوار شنيديم ولي از بهرنگ نشنيديم، او بسيار آدم متيني است و بايد اين را هم اضافه كنم كه در كنار بهرنگ، نابغه‌اي به اسم سعيد نعمت‌ا... كار مي‌كند. گاهي اوقات كه متن را دور خواني مي‌كنيم، با خودم مي‌گويم اين ديالوگ‌ها از كجا به فكر سعيد مي‌رسد. سعيد به نظرم يك توانايي خدادادي در فيلمنامه‌نويسي دارد و وقتي من نوشته او را مقابل دوربين بازي مي‌كنم، از گفتن ديالوگ‌هاي او لذت مي‌برم.


آرمان/فاطمه معتمدآريا برگزيده‌ جشنواره «داكا» 
 
 
«فاطمه معتمدآريا» بهترين بازيگر نقش اصلي زن براي بازي در فيلم «نبات» از چهاردهمين جشنواره بين‌المللي فيلم «داكا بنگلادش» شد. به گزارش ايسنا، اين هنرمند كه براي فيلم «نبات» به كارگرداني«الچين موسي‌اوغلو» اين عنوان را به دست آورد با كسب اين جايزه، چهارمين افتخار بين‌المللي را براي اين فيلم، به عنوان بازيگر به دست آورد. پيش از اين، اين بازيگر در چهارمين دوره جشنواره فيلم‌هاي شرق اروپا كه در وين برگزار ‌شد، جايزه ويژه دريافت كرد. اين درحالي است كه هيات داوران اين جشنواره كه در هر دوره بابت كارگرداني فيلم كوتاه مستند و بلند به برگزيدگان جايزه مي‌دهد، امسال بعد از اتمام جوايز اعلام كرد كه نتوانسته تأثير فوق‌العاده بازي در سكوت «معتمدآريا» در فيلم «نبات» را ناديده بگيرد و به‌همين‌ دليل در اين دوره تصميم گرفته استثنائا يك جايزه رسمي هم به «فاطمه معتمدآريا»، بازيگر فيلم «نبات» بدهد. همچنين «معتمدآريا» در جشنواره‌هاي «يوروسياي كشور قزاقستان» و «بسفر تركيه» نيز جايزه بهترين بازيگر نقش اصلي زن را براي اين فيلم محصول كشور آذربايجان، به دست آورد. با توجه به كسب چهارجايزه بين‌المللي براي فيلم «نبات» و نيز دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش اصلي زن درنهمين دوره جوايز سالانه اسكرين«آسياپاسيفيك»معروف به «اسكارآسيايي APSA» براي فيلم «بهمن» به كارگرداني مرتضي فرشباف، «فاطمه معتمد آريا» توانست با كسب پنج جايزه بين‌المللي در مدت دوماه، ركورددار بيشترين جوايز بين‌المللي در ايران را از آن خود كند، اين درحالي است كه اين بازيگر، ركورد بيشترين جايزه بازيگري در ايران را نيز تاكنون براي خود نگه داشته است. وي تاكنون در ايران، جوايزي همچون تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول زن از جشن خانه سينما براي فيلم «اينجا بدون من»، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن براي فيلم «مسافران» و... را از آن خود كرده است.؛ «نبات» كه پيش‌تر در جشنواره ونيز ٢٠١٤ به نمايش درآمده و همچنين در اسكار ٢٠١٥ نماينده كشور آذربايجان بوده، روايتگر داستان نبات (با بازي فاطمه معتمدآريا) است كه در بحبوحه جنگ در يك روستاي دوردست و كوچك زندگي كرده و فقط از طريق فروختن شير كه از تنها گاوش به دست آمده امرار معاش مي‌كند. با گسترش جنگ، روستاي محل زندگي نبات كاملا متروك مي‌شود و او ناچار است به‌تنهايي در اين روستا زندگي كند. «نبات»از جشنواره بين‌المللي فيلم فجر نيز جايزه دريافت كرده است.


آرمان/داوران بايد با صداي واقعي خوانندگان روبه‌رو شوند 
 
 
ماني رهنما گفت: اگر قرار است داوري‌ها درباره توانمندي واقعي موزيسين‌ها اتفاق بيفتد، بايد اجراها به‌صورت زنده در جشنواره موسيقي فجر برگزار شود تا داوران بخش‌هاي مختلف با صداي واقعي شركت‌كننده‌ها روبه‌رو شوند. ماني رهنما كه به عنوان داور بخش پاپ در سي‌ويكمين جشنواره موسيقي فجر فعاليت مي‌كند، ديدگاه‌هاي خود را در اين باره بيان كرد. اين خواننده پاپ درباره گذشته جشنواره موسيقي فجر به ايسنا گفت: من يك‌بار در نخستين دوره جشنواره شركت كردم و فكر مي‌كنم در سال 87 نيز در اختتاميه فجر اجراي برنامه داشتم. به گمانم سطح كيفي جشنواره در دوره‌هاي قبل باعث شده بود كه هنرمندان تراز اول موسيقي در كشور چندان مايل به شركت در اين جشنواره نباشند. او به اهميت حضور چهره‌هاي نامدار در جشنواره موسيقي فجر اشاره و بيان كرد: حضور چهره‌هاي نامدار خارجي در بخش بين‌الملل، يكي از مهم‌ترين عواملي است كه مي‌تواند هنرمندان داخلي را براي حضور در هر فستيوالي مجاب كند. نام موزيسين‌هاي خارجي شناخته‌شده كه قرار است در دوره سي‌ويكم جشنواره موسيقي شركت كنند، مهم‌ترين دليل ابراز علاقه موزيسين‌هاي درجه يك كشور براي شركت در اين دوره است. البته نبايد اين نكته را ناگفته گذاشت كه فضاي باز سياسي و طراوتي كه بعد از رفع تحريم‌ها در همه سطوح جامعه ايران ايجاد شد، نيز نويد يك فضاي باز سياسي و جامعه مدني دموكراتي را مي‌داد. رهنما تأثيرگذاري اجتماعي هنرمندان در عرصه‌هاي مختلف را در بالاترين سطح ارزيابي كرد و افزود: احتمالا همه مي‌دانند كه هنرمندان در هر جامعه‌اي به عنوان رگ‌هاي عصبي آن جامعه هستند و زماني كه اوضاع سياسي و اجتماعي يك جامعه از ديدگاه عموم به سمت پيشرفت حركت مي‌كند، نخستين تأثيراتش را در رگ‌هاي عصب جامعه كه همان هنرمندان هستند، مي‌گذارد و باعث شور و فعاليت با نشاط‌‌تر در اين گروه مي‌شود. وي بخش رقابتي را مهم‌ترين بخش براي ايجاد حس رقابت دانست و بر اهميت وجود نگاه جدي به اين بخش تأكيد كرد و گفت: اگر قرار باشد، يك فضاي رقابتي خوب را به‌ويژه در بخش موسيقي پاپ در جشنواره موسيقي فجر شاهد باشيم، بايد به اجراي زنده نگاه جدي‌تري داشته باشيم. با توجه به اينكه در سال‌هاي گذشته، موسيقي پاپ به عنوان بخش جنبي جشنواره فجر بود، قرار گرفتن اين ژانر پرطرفدار در بخش رقابت آلبوم، در كنار ديگر ژانرهاي مرسوم موسيقي در ايران، اتفاق خوبي است؛ اما تأكيد مي‌كنم كه اگر قرار است، داوري‌هاي واقعي درباره توانمندي موزيسين‌ها اتفاق بيفتد، بايد اجراها به‌صورت زنده در جشنواره برگزار شود و داوران بخش‌هاي مختلف با صداي واقعي شركت‌كننده‌ها روبه‌رو شوند. اين خواننده موسيقي پاپ معتقد است: امروزه امكانات استوديويي به‌قدري پيشرفت كرده كه هر خواننده‌اي مي‌تواند با بهره‌گيري از امكانات ضبط و اديت، ايرادهاي صداي خود را پوشش دهد و كيفيتي غيرواقعي از صدا را به‌نمايش بگذارد. پيشنهاد من در اين مورد فراهم كردن شرايطي است كه در آن، هر خواننده‌اي كه آلبوم منتشر كرده، بتواند در جشنواره و روي صحنه اجراي زنده داشته باشد. قطعا ايجاد چنين فضايي به بودجه زيادي نياز دارد و با اعداد و ارقام كنوني عملا قابليت اجرا ندارد. رهنما به لزوم توجه در بخش مالي جشنواره از سوي مسئولان هم اشاره كرد و گفت: اين محدوديت‌هاي مالي در بخش داوري به‌وضوح به چشم مي‌خورد و مبالغي كه براي اين بخش در نظر گرفته شده تا حدي غيرواقعي است. من دستمزد داوران را بيشتر شبيه طنز مي‌دانم. البته به گمانم حضور همه دوستان در بخش داوري، به دلايل مالي ارتباط چنداني ندارد و فقط به‌خاطر رشد و پيشرفت موسيقي كشور است. من به شخصه به‌خاطر حضور دوستان موزيسينم در بخش داوري و همين‌طور براي اينكه بتوانم در پيشرفت موسيقي كشور تاثيرگذار باشم، دعوت برگزاركنندگان را براي حضور در بخش داوران پذيرفتم. او برنامه‌ريزي را يكي از اركان مهم انجام دقيق و اصولي كارها دانست و ادامه داد: بي‌توجهي به هزينه‌ها از سوي مسئولان در اين دوره نيز وجود دارد. هر گروهي كه قرار است در جشنواره شركت كند، براي اجراي زنده حداقل حدود 15 ميليون تومان پول لازم دارد و با بودجه‌هايي كه در اختيار گروه‌ها قرار گرفته است، نمي‌توان انتظار حضور همه را در بخش رقابتي و اجراي زنده داشت. اين هزينه فقط براي حضور اعضاي گروه براي يك اجراي صحنه‌اي است و من فعلا هزينه‌هاي مربوط به خواننده يا مجري كار را لحاظ نكرده‌ام. رهنما همچنين اظهار كرد: دعوت از موزيسين‌هاي نامدار لااقل در حوزه خاورميانه مي‌تواند به افزايش سطح كيفي جشنواره كمك كند و فكر مي‌كنم به كارگيري واژه جشنواره، تازه در اين شرايط است كه مي‌تواند معنا پيدا كند. چيزي كه در اين سال‌ها چندان به آن توجه نشده، درست همين قسمت است؛ اينكه ما مدام به خودمان گل بزنيم يا از هم گل دريافت كنيم، در اعتبار جشنواره فجر تأثيرگذار نيست. آنچه اين اعتبار را تعيين مي‌كند، دعوت از موزيسين‌هاي كشورهاي همسايه، حوزه خليج فارس، يونان، تركيه و حتي استراليا است تا لااقل جشنواره موسيقي فجر در بخش بين‌الملل در مقايسه با جشنواره‌هاي معتبر موسيقي در دنيا، حرفي براي گفتن داشته باشد. اين هنرمند در پايان با انتقاد از نگاه مرسوم به موسيقي در كشور، گفت: متأسفانه تا امروز به موسيقي، به‌ويژه در بخش پاپ توجه چنداني نشده و اين نگاه، خوب نيست. نام دعوت‌شدگان موسيقي پاپ در بخش بين‌الملل نشان‌دهنده ارزش و اهميت اين نوع از موسيقي در دنيا است. دعوت از چهره‌هاي بين‌المللي براي حضور در جشنواره فجر بايد حساب‌شد‌ه‌تر از قبل و براساس يك برنامه‌ريزي مشخص اتفاق بيفتد.
برخي گمان مي‌كنند با هر دلنگ و دولونگي مي‌توان گفت كار پاپ انجام شده است. اتفاقا برخلاف اين باور، موسيقي پاپ يك موسيقي قانونمند است. اگر معيار و متر موسيقي پاپ در معناي صحيح را به عنوان اعضاي اين موسيقي تعيين كنيم، صددرصد مردم با آن آشنا خواهند شد و فضاي آكادميكي براي اين نوع از موسيقي فراهم مي‌آيد. براي ايجاد اين فضا نيز به نقطه اتكاي محكمي
نياز داريم.


آرمان/علي معلم: جشنواره فیلم فجر استراتژي ندارد 
 
 
علي معلم از نويسندگان و منتقدان سينمايي مي‌گويد جشنواره فيلم فجر در طول بيش از سه دهه برگزاري هنوز داراي استراتژيكي نشده است.
علي معلم كه در دوره‌هاي مختلف جشنواره فيلم فجر در هيات‌هاي انتخاب، داوري، سياست‌گذاري و... حضور داشته درباره چگونگي برگزاري
سي و چهارمين دوره اين جشنواره به مهر گفت: تصور مي‌كنم به خاطر اينكه همچنان تكليف خودمان را با جشنواره روشن نكرديم، نمي‌شود انتظار داشت با تغيير هميشگي مدير، جشنواره ويژه‌اي داشته باشيم. وي افزود: كاري كه دوستان امسال مي‌كنند هم مثل هر سال است. هركدام مي‌آيند ايده‌هايشان را اجرايي مي‌كنند و مي‌روند بدون اينكه فجر را به يك اتفاق ويژه تبديل كنند. اينكه فستيوال چگونه مي‌تواند موثر و با نفوذ باشد با اين تصميمات در جشنواره فجر عملي نخواهد شد. تا زمانيكه تكليف جشنواره با صنعت سينما، ديدگاه هنري، اثبات مديريتي و... معلوم نشود يك سري جملات تكراري را بايد هر سال مطرح كنيم. معلم با اشاره به اينكه هر اتفاق منفي كه در سينما و جشنواره رخ مي‌دهد هيچكس مسئوليت آن را به عهده نمي‌گيرد، گفت: اعضاي هيات داوري، هيات انتخاب، مدير جشنواره و... هر كدام در اين شرايط قصور را حواله ديگري مي‌كنند از اين رو نه حسن جشنواره نه قبحش به كسي بر نمي‌‌گردد چون هيچ‌كس مسئوليت هيچ چيز را به عهده نمي‌گيرد حتي وزير هم به گونه‌اي از زير بارش شانه خالي مي‌كند. به قول ناپلئون شكست يتيم است و پيروزي صد پدر دارد.

دبير جشنواره مخير نيست

معلم با انتقاد از تغيير مديريت جشنواره فيلم فجر بيان كرد: ممكن است دبير يك سال خوش سليقه‌تر و سال ديگر بدسليقه‌تر باشد اما در كل مخير نيست و مطمئنم امسال هم محمد حيدي اختيار چنداني ندارد. من از زمان دبيري محمد بهشتي تا الان هميشه در همه جلسات قبل از برگزاري جشنواره بودم حتي گاهي اين جلسات با نام ستاد سياست‌گذاري برگزار شد و جالب اينكه آنچه در خروجي كار مشاهده كرديم دقيقا برخلاف سياست‌هايي بود كه در جلسه تصويب شده بود. وي ادامه داد: چون استراتژي مشخصي نداشتيم و نخواستيم كه داشته باشيم از همه اين جلسات جز گرفتن يك عكس يادگاري چيز ديگري بلد نيستيم. من در همه دوره‌ها چنين عكسي دارم و هيچ‌وقت هم مهم نبوده كه در جلسات چه صحبت‌هايي مطرح شده است. به نظرم دوره‌هاي اول تنها حسني كه داشت ديكتاتوري اداره كردنش بود. آنها با كسي مشورت نمي‌كردند و سياست‌هاي خودشان را به اجرا مي‌گذاشتند و امروز تجربه نشان داده اين روش بهتر است. علي معلم در پاسخ به اينكه اگر شرايط دبيري جشنواره را داشته باشد چه سياست‌هايي در نظر مي‌گيرد، گفت: من حاضرم مسئوليت جشنواره فجر را دو سال بپذيرم و مطمئنم حتما به يك جشنواره درجه الف تبديلش مي‌كنم. جشنواره فيلم فجر با همين اقتصاد و سينما قابليت تبديل به جشنواره‌اي خوب را دارد چون ما كشوري صاحب سينما هستيم و آدم‌هاي حرفه‌اي در سينماي ايران كم نيستند. ضمن اينكه در جهان موقعيت كنجكاوي برانگيز و جالبي داريم و مي‌توانيم ميزبان مهمانان خوبي باشيم. اينها به شرطي است كه كسي پيدا شود و مسئوليت همه سياست‌ها را به عهده بگيرد. معلم درباره فيلمسازان مستند و فيلم كوتاه كه خواستار حضور در جشنواره فجر هستند نيز گفت: همه بخش‌ها دوست دارند در اين فستيوال باشند چون فجر محل كشف استعداد نيست بلكه جايي براي جمع شدن و تنها محل جلب‌توجه اجتماعي است. جشنواره فيلم‌هاي مستند، كوتاه، انيميشن و... احتمالا در جاي خودشان نتوانستند تاثير درستي بگذارند چون اگر هرچيز سر جاي خودش باشد و در محفل خود درست بدرخشد اين خواسته‌ها پيش نمي‌آيد. دوستان ما دلشان مي‌خواهد فجر را با جشنواره‌اي مثل «كن» مقايسه كنند كه همه بخش‌ها را در حرفه‌اي‌ترين حالت در خود جا داده است. وي افزود: از طرفي تعارف‌ها اجازه نمي‌دهد تصميمات منطقي هم اگر گرفته مي‌شود درست به اجرا درآيد. جالب اينكه يك سال فيلم من را به زور گرفتند و گفتند اگر در جشنواره اكران نكني پروانه نمايش نمي‌دهيم. در صورتي كه من دوست نداشتم فيلمم مجاني به نمايش درآيد و اكران تابستان مدنظرم بود. وقتي جشنواره دست دولت باشد اين اتفاق هم طبيعي است.

انتخاب بازيگران به عنوان مشاور

وي درباره كيفيت فيلم‌هايي كه براي جشنواره خود را آماده مي‌كنند و قصد اكران در سال جديد را دارند بيان كرد: به واسطه فضاي اقتصادي و امنيت كاري بعيد مي‌دانم فيلم‌هاي اخير مرزهاي جديدي در داستان گويي بگشايند. امسال الزاما با اين فضا و اقتصاد بيشتر فيلم‌ها درون شهري و داخل آپارتمان‌ها هستند. علاوه بر اين احتمالا كلي فيلم داريم كه شايد در جشنواره فجر نيايند اما مسلما آثاري هستند كه زمان اكران متوجه مي‌شويد هيچ ربطي به مخاطبان ندارند. معلم در پايان حضور بازيگران به عنوان مشاور دبير جشنواره فيلم فجر را تصميمي ناشناخته دانست و گفت: نمي‌دانم با انتخاب بازيگران، دبير جشنواره چه كار مي‌خواهد بكند. اين هم از آن كارهاي جديد است كه من در هيچ كجاي دنيا نديده‌ام كه مثلا رابرت دنيرو مشاور جشنواره بشود. آنقدر جديد است كه بايد صبر كرد و ديد چه نتيجه‌اي خواهد داشت. اميدوارم اين تصميم به ما ثابت كند كه قرار است امسال در جشنواره شاهد اتفاقات خوبي باشيم و نتيجه اش بيشتر از يك عكس يادگاري باشد.


ابتکار/پایان بخش استانی تئاتر فجر ۳۴ ؛۸ هزار تماشاگر به سالن‌ها رفتند


دبیر بخش فجر استانی سی و چهارمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر با اشاره به پایان این بخش اعلام کرد که ۸ هزار و ۲ نفر مخاطب در کل ۶ استان میزبان، تماشاگر آثار تئاتری شده بودند.

اتابک نادری درباره وضعیت بخش فجر استانی سی و چهارمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به مهر گفت: موج خوب و مثبتی در استان‌های میزبان به واسطه برگزاری بخش فجر استانی جشنواره ایجاد شد که چون برخلاف جشنواره‌های منطقه‌ای یا استانی شکل رقابتی نداشت، این موج شکل گرفته بود.وی درباره تعداد مخاطبان آثار به صحنه رفته در بخش فجر استانی جشنواره، اعلام کرد: کل مخاطبان آثار اجرا شده در ۶ استان میزبان، ۸ هزار و ۲ نفر بوده است که از این میان تعداد ۳ هزار و ۶۰۰ مخاطب بلیت نمایش‌ها را تهیه و خریداری کرده بودند.دبیر بخش فجر استانی جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر درباره آمار تماشاگر و فروش بلیت انجام شده در هر کدام از استان‌های میزبان این بخش، توضیح داد: استان خراسان رضوی میزبان ۲ هزار و ۲۷۰ مخاطب بود که از این میان یک هزار و ۸۹۰ مخاطب بلیت تهیه کرده بودند. آذربایجان شرقی میزبان یک هزار و ۴۹۰ تماشاگر بود که از این میان ۹۲۰ مخاطب بلیت تهیه کرده بودند. در استان بوشهر نیز یک هزار و ۷۰۸ مخاطب با ۸۵۱ بلیت فروشی و در استان فارس نیز ۵۱۴ مخاطب با ۱۷۵ بلیت فروشی در آمار ثبت شده است.نادری ادامه داد: در استان‌های البرز و یزد نیز به ترتیب ۶۷۰ و یک هزار و ۳۵۰ مخاطب داشته‌ایم که در این ۲ استان بلیت فروشی صورت نگرفته بود.وی درباره تعداد سالن‌های درگیر بخش فجر استانی جشنواره تئاتر فجر و تعداد نمایش‌های اجرا شده در استان‌ها، گفت: در خراسان رضوی ۷ سالن، آذربایجان شرقی ۵ سالن، بوشهر ۳ سالن، فارس ۳ سالن، یزد ۳ سالن و البرز نیز ۲ سالن، میزبان آثار اجرا شده در بخش فجر استانی سی و چهارمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر بودند. در این بخش از جشنواره ۷ اثر از تهران، ۱۴ اثر از استان‌ها و یک اثر هم از کشور آذربایجان در ۶ استان میزبان اجرا شدند.دبیر بخش فجر استانی جشنواره تئاتر فجر افزود: هر کدام از استان‌ها اقدام به برگزاری جلسات نمایشنامه‌خوانی، اجرای تئاترهای خیابانی و همچنین برگزاری رپرتوآر نمایش‌های استانی نیز طی ۱۰ روز برگزاری بخش فجر استانی جشنواره، پرداختند که در مجموع شاهد ۷۱ اجرای نمایشی در این ۶ استان بودیم.

تئاتر فجر آرای مردمی و اسپانسر ندارد

همچنین سعید اسدی در گفت‌و‌گویی با ایسنا، درباره نتیجه‌ پیگیری‌های برای انتخاب اسپانسر بیان کرد: متاسفانه اقداماتی که انجام دادیم به نتیجه نرسد و در جشنواره امسال اسپانسر به آن معنا نداریم.او اخیرا اظهار کرده بود: اسپانسرهایی هستند که حمایت‌هایی را انجام می‌دهند، اما آنچه توسط این گروه‌ها دنبال می‌شود و خدماتی که ارائه می‌دهند، کوچک است و اسپانسر بزرگی هنوز نتوانسته‌ایم جذب کنیم؛ بویژه آنکه گاهی اوقات پیشنهاداتی که ارائه می‌شود آنقدر پایین است که در شان هنر و تئاتر نیست و به همین دلیل آن را نپذیرفته‌ایم.وی هم‌چنین در پاسخ به اینکه آیا آرای مردمی هم در جشنواره تئاتر فجر امسال اعلام می‌شود؟ گفت: آمار مردمی در تئاتر نداریم چون با توجه به متفاوت بودن ظرفیت سالن‌ها امکان تعیین نظرسنجی درست وجود ندارد. البته بررسی‌هایی انجام شد که از طریق سایت یا در سالن‌های نمایش این کار انجام شود، اما سازوکاری که به طور شایسته بتوان چنین کاری انجام داد فراهم نیست.اسدی در ادامه خبر داد: کاتالوگ جشنواره تئاتر فجر چهارم بهمن‌ماه(امروز) منتشر می‌شود و بین گروه‌های نمایشی، رسانه‌ها و نیز تعدادی هم در سالن‌های نمایشی توزیع می‌شود.


ابتکار/سهم ناچیز کودکان از سیمرغ


احمد جهان‌بین: سینمای کودک و نوجوان با وجود تغییر و تحولات عمده ای که در بسیاری از ابعاد سینمای ایران بوجود آمده است، نسبت به سال های گذشته، رشد چندانی نداشته و تا حدودی نیز افت داشته است. با نگاهی اجمالی به فیلم های کودک و نوجوان تولید شده در این سال ها به راحتی می توان میزان افت کمی و کیفی این بخش از سینما را دریافت. انیمیشن به عنوان ژانری که در بدو امر به سینمای کودک تعلق دارد در این میان وضعیت متفاوت تری دارد. هرچند جذابیت های خاص انیمیشن دایره مخاطبان آن را از لحاظ رِنج سنی بسیار گسترده کرده است به گونه ای که بسیاری از بزرگسالان نسبت به کودکان و نوجوانان به تماشای انیمیشن ها و به ویژه فیلم های سینمایی انیمیشن علاقه بیشتری از خود نشان می دهند. به هرحال به نظر می‌رسد سینمای کودک و نوجوان برای رسیدن به جایگاه واقعی اش راه زیادی در پیش دارد و اختصاص بخشی از جشنواره فیلم فجر و تقویت جشنواره مستقل فیلم کودک و نوجوان اصفهان نیز می تواند کمک بزرگی به رشد و توسعه این بخش از سینما باشد.در ادامه مروری می کنیم بر حضور بخش انیمیشن در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر و مسائل مرتبت با سینمای کودک و نوجوان در این رخداد سینمایی.

بخش ویژه با سیمرغ کارتونی

امسال و در سی و چهارمین دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر تعداد فیلم های انیمیشن متقضای حضور در این رقابت به اندازه‌ای است که محمد حیدری دبیر جشنواره به فکر افتاد تا بخش ویژه ای برای انیمیشن ها در نظر بگیرد.تصمیم دبیر جشنواره فجر مورد استقبال انجمن سینمایی فیلمسازان انیمیشن ایران (آسیفا) و همچنین جامعه انیمیشن و حتی دبیر جشنواره پویانمایی قرار گرفت و این روزها جامعه انیمیشن منتظر مشخص شدن جزئیات این حضور است.طبق آخرین اطلاعات قرار است از بین ۷ انیمیشنی که فرم حضور در جشنواره را پر کرده اند، ۲ اثر که بالاترین کیفیت را دارند به رقابت نهایی راه یابند و البته این امکان وجود دارد که یک فیلم دیگر هم به این بخش از رقابت اضافه شود که این مساله به نظر هیات داوران بستگی دارد که کیفیت اثر سوم را هم مورد تایید قرار دهند یا خیر.نکته جالب توجه این است که انتخاب و داوری انیمیشن در این دوره از جشنواره به آسیفا سپرده شده است.همچنین این موضوع در دست بررسی است که آیا بخش های فیلمنامه، صدا، موسیقی و ... انیمیشن ها نیز مورد قضاوت مستقل قرار گیرد یا خیر و همچنین آیا این امکان وجود دارد که این موضوعات در همان بخش سودای سیمرغ مورد بررسی قرار گیرند و در نهایت در همان بخش به رقابت بپردازند.انیمیشن های «فهرست مقدس» با نام قبلی بازگشت، «ناسور»، «آیه‌های بی قراری»، «در مسیر باران»، «بازمانده»، «قلب خورشید» و «نبرد خلیج فارس ۲» از جمله متقاضیان شرکت در این دوره از جشنواره هستند.

حضور ۲ انیمیشن در فجر قطعی شد

داوران بخش انیمیشن سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر این روزها مشغول تماشا و انتخاب آثار رسیده هستند و طبق آخرین اطلاعات مهر تاکنون از بین ۷ انیمیشن فرستاده شده به دفتر سی و چهارمین جشنواره‌ فیلم فجر، دو انیمیشن «فهرست مقدس» به کارگردانی محمد همدانی و «در مسیر باران» به کارگردانی حامد کاتبی بیشترین رای را برای حضور در این رقابت دارند.همچنین دو اثر انیمیشن دیگر نیز احتمال حضور در بخش مسابقه انیمیشن جشنواره سی و چهارم را دارند اما با توجه به نواقصی که در نسخه ارائه شده آنها به هیات انتخاب وجود داشت، دو تا سه روز مهلت داده شد تا نسخه کامل را ارائه دهند. چنانچه این اتفاق بیافتد این احتمال وجود دارد که آثار بخش مسابقه انیمیشن جشنواره فجر به ۴ اثر برسد.همانطور که پیش‌بینی می‌شد از آنجایی که کیفیت ساخت آثار برای انتخاب آنها در بخش مسابقه اهمیت بالایی داشت، تصمیم بر آن است آثاری که کیفیت مطلوب ندارند به بخش مسابقه راه پیدا نکنند.و اما از آنجایی که در زمان انتشار فراخوان سی‌ و چهارمین جشنواره‌ فیلم فجر از طرف جشنواره اعلام نشده بود که به آثار انیمیشن نیز سیمرغ تعلق خواهد گرفت و از طرفی فعلا تنها دو اثر وارد این بخش شده است، احتمالا اثر برتر دیپلم افتخار دریافت می‌کند اما چنانچه تعداد آثار به ۴ عنوان افزایش یابد احتمال اهدای سیمرغ نیز وجود دارد.همچنین فعلا قرار است که دو اثر منتخب بخش انیمیشن فقط در کاخ جشنواره یعنی برج میلاد اکران شوند و احتمالا اکرانی در سینماهای مردمی نخواهند داشت.

سهم سینمای کودک در جشنواره فجر

غلامرضا رمضانی کارگردان سینمای کودک و نوجوان که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر با فیلم «فرار از قلعه رودخان» حضور داشت از بی توجهی به سینمای کودک گله کرد و گفت: با نزدیک شدن به جشنواره فیلم فجر بازار سینمای ایران داغ و حرف و حدیث های بسیاری درباره فیلم های ارسالی به جشنواره و یا ساز و کار هیات انتخاب و مسائل دیگر سینمای ایران مطرح می شود، اما در میان شلوغی بازار جشنواره کمتر حرفی از سینمای کودک به میان می‌آید که این مساله جای تاسف دارد. وی با اشاره به اینکه به نظر می رسد سیاست‌های سینمایی مدیران به شکل تلویحی در جهت حذف سینمای کودک است، بیان کرد: سال گذشته با فیلم «فرار از قلعه رودخان» در سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشتم اما بدترین زمان ممکن را برای پخش فیلم در برج میلاد درنظر گرفته بودند و تاسف بارتر اینکه وقتی از اهالی رسانه درباره فیلم می پرسیدم کمتر کسی را پیدا می کردم که فیلم را دیده باشد.

قدر سینمای کودک و نوجوانمان را ندانستیم

کارگردان فیلم «همبازی» یادآور شد: سینمای ایران با فیلم‌های کودک و نوجوان به دنیا شناسانده شد و آثاری چون «خمره»، «بچه های آسمان»، «به رنگ خدا» و ... در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و بهترین جوایز را از همین جشنواره دریافت کردند و همواره بیشترین آمار تماشاگران را نیز به خود اختصاص داده اند ولی متاسفانه سینمای ایران قدر این گوهر را ندانست و کار به جایی رسیده که سهم کودک از جشنواره فیلم فجر نزدیک به صفر است.

پخش‌کننده دلسوز برای فیلم‌های کودک نداریم

این کارگردان سینما متذکر شد: فیلم «فرار از قلعه رودخان» مدت ها است که برای اکران آماده است اما در جلسات شورای صنفی نمایش حرفی از اکران آن به میان نمی آید و از سوی دیگر تهیه کننده و یا پخش کننده دلسوز در حوزه سینمای کودک وجود ندارد که پای اکران فیلم هایی از این دست بایستد.رمضانی در پایان صحبت های خود با اشاره به نگارش فیلمنامه ای با موضوع خانوادگی گفت: بعد از سال ها کارگردان در سینمای کودک و بی نتیجه ماندن کارها، تصمیم گرفتم فیلمی با موضوع خانواده و روابط با کودکان و نوجوانان بسازم و از همین رو در حال نگارش فیلمنامه ای با موضوع خانواده هستم.

مهمترین مسئله محتوای فیلم‌ها است

کارگردان فیلم«تُتُل و راز صندوقچه» که به تازگی در سینمای کشور به نمایش درآمده است،‌ درباره مشکلات سینمای کودک و نوجوان گفت: مجموعه‌ای از مشکلات در سینمای کودک و نوجوان وجود دارد که مهم‌ ترین آنها محتوای خود فیلم‌ها است.وحید گلستان درباره شرایط فیلم‌های کودک در سینمای ایران نیز اظهار کرد:معتقدم برای آسیب شناسی سینمای کودک و نوجوان باید این فیلم‌ها را از منظر ارزش‌های محتوای فیلم بررسی کرد.گلستان ادامه داد: مجموعه‌ای از مشکلات در سینمای کودک و نوجوان وجود دارد که مهم‌ ترین آنها محتوای خود فیلم‌ها است زیرا سینما دار هم صرفا به دنبال جذب مخاطب است و فیلم کودک یا بزرگسال برایش فرقی نمی‌کند. فیلم‌های کودک ما عموما قابلیت جذب مخاطب را نداشتند، البته در کنار این برنامه ریزی اکران و تعداد سالن‌های این فیلم‌ها نیز بی‌تاثیر نیست؛‌ اتفاقی که برای فیلم ما هم افتاده و بی‌شک به فیلم ضربه خواهد زد.این کارگردان حوزه کودک و نوجوان در خصوص شرایط اکران وتعداد سالن‌های این فیلم نیز اظهار کرد: اکران فیلم برای مدارس از 23 دی ماه آغاز شده اما اکران رسمی ما از سی‌ام شروع شد، در حال حاضر پنج سالن بعد ازظهرها در اختیار فیلم است و 30 سالن نیز صبح ‌ها فیلم را نمایش می‌دهند. از هفته آینده نیز اکران شهرهای دیگر از جمله خراسان رضوی ‌، گیلان ‌، مازندران‌، کرمان، قزوین و قم نیز آغاز خواهد شد.


اعتماد/احمد پوري شعرهاي عاشقانه دنيا را ترجمه مي‌كند


زينب كاظم‌خواه/   احمد پوري سال‌هاست كه ترجمه مي‌كند. شعرهاي نرودا، آخماتوا، ناظم حكمت، نزار قباني، يانيس ريتسوس و لوركا را با ترجمه‌هاي او خوانده‌ايم. اما او فقط ترجمه نمي‌كند، چند سال پيش نخستين رمانش «دو قدم اين ور خط» از او منتشر شد، گرچه خيلي دير رمان چاپ كرده اما رمان نوشتن را از بقيه كارها بيشتر دوست دارد. سال‌هاي جواني و نوجواني‌اش قبل از اينكه ترجمه شعرهايش در مجلات چاپ شود، اتفاقا براي آنها داستان مي‌فرستاد. حالا هم علاوه بر ترجمه شعر عاشقانه جهان اين روزها روي سومين رمانش كار مي‌كند، رماني كه ترجيح مي‌دهد تا تمام نشده درباره‌اش حرفي نزند.

   اين روزها مشغول چه كاري هستيد؟

مشغول ترجمه شعر عاشقانه جهان براي نشر مركز هستم. انتخاب اين شعرها را خودم انجام داده‌ام. شعرها از چند كتاب در سراسر جهان از شاعر معروف و غير معروف اما اكثرشان انگليسي زبان است.

   از هر شاعر چند شعر در اين مجموعه خواهد آمد؟

ممكن است از يك شاعر سه يا چهار شعر در اين مجموعه بيايد و ممكن است كه فقط يك شعر آمده باشد.

   شما قبلا شعر زياد ترجمه كرده‌ايد، ترجمه شعر به هر حال با ترجمه رمان فرق دارد زيرا بايد آن حس شاعرانه در ترجمه در بيايد و بتواند در عين حال وفادار هم به شعر باشد، با اين سختي چطور كنار مي‌آييد؟

قطعا براي كسي كه اين كار را قبلا كرده ديگر به آن صورت سختي وجود ندارد، اما برخي جاها ترجمه شعر از ترجمه رمان راحت‌تر است، در رمان بايد يك‌دستي ترجمه و نثر را رعايت كرد در حالي كه شعرها كوتاه و قطعه قطعه هستند و گاهي كمتر انرژي مي‌برد. در هر صورت شعر راز و رمزهايي دارد كه گاهي ترجمه‌اش را سخت‌تر مي‌كند.

   شما شعرهايي از زبان تركي استانبولي ترجمه‌ كرده‌ايد، زباني كه شايد به آن نزديك‌تر باشيد، چند مجموعه شعر هم از زبان انگليسي ترجمه كرده‌ايد، كدام زبان به حس شاعرانه شما براي برگردان به فارسي نزديك‌تر است، انگليسي يا تركي؟

در بخشي از جاها احساس مي‌كنم تركي؛ زيرا از نظر فرهنگي به آن نزديك‌تر هستم. تركي زبان مادري‌ام است گرچه آن شعرهايي كه ترجمه كرده‌ام از زبان تركي استانبولي بوده اما خيلي جاها احساس قرابت مي‌كنم كه در انگليسي آن حس را بعضي اوقات دارم.

   غير از اينها كتابي در دست چاپ نداريد؟

يك كتاب به نام «اعتراف به زندگي»كه زندگينامه پابلو نرودا است را ترجمه كرده و براي چاپ به نشر چشمه داده‌ام. اين كتاب از بزرگ‌ترين اسناد ادبيات از دهه ٢٠ تا ٧٠ ميلادي است چراكه در آن بيشتر چهره‌هاي ادبي حضور دارند.

   دوباره نرودا، انگار كه علاقه به اين شاعر دست از سر شما بر نمي‌دارد؟

نرودا و ناظم حكمت و آخماتوا شاعراني هستند كه به آنها علاقه زيادي دارم اما نمي‌دانم علاقه‌ام به نرودا از كجا مي‌آيد شايد به اين خاطر است كه با آنها هم افق بود و سليقه‌ام با آنها جور است.

   شما در كنار ترجمه رمان هم مي‌نويسيد، آيا رمان ديگري را شروع نكرده‌ايد.

اتفاقا در كنار اين كارها دارم روي رمان سومم كار مي‌كنم ولي فعلا ترجيح مي‌دهم كه درباره موضوع آنها حرف نزنم تا تمام شود.

   شما ترجمه مي‌كنيد، آيا به خاطر زياد خواندن رمان‌هاي خارجي تصميم گرفتيد رمان بنويسيد؟

 درست برعكس، رمان خارجي نخوانده بودم يا خيلي كم خوانده بودم، در گذشته‌هاي دور داستان هم مي‌نوشتم اما اينكه رمان نوشتم در واقع ادامه اشتياقي بود كه از ديرباز در من وجود داشت. به نظرم اتفاقا نخستين رمانم را دير نوشتم زيرا ١٨ يا ١٩ ساله كه بودم در مجلات آن زمان داستان مي‌نوشتم. بنابراين اقدامم به نوشتن رمان به علاقه‌اي كه از بچگي‌ام بود بر مي‌گردد، اتفاقا ترجمه شعر برايم ثانوي بود، بعد شرايطي بغرنجي پيش آمد كه فرصت رمان نوشتن نداشتم، پس ترجمه مي‌كردم تا وقتي كه نفس رمان نوشتن سراغم آمد و شروع به نوشتن كردم.

   شما كه اين همه اشتياق براي رمان نوشتن داشتيد چرا زودتر از اينها اين كار را نكرديد؟

 يك سري مسائلي پيش آمد كه احساس مي‌كردم نفس براي رمان ندارم اما ناگهان يك لحظه احساس كردم بايد بنويسم.

   حالا از بين كارهايي كه مي‌كنيد كدام را بيشتر دوست داريد رمان نوشتن يا ترجمه؟

رمان. زيرا خلاقيت ساختن دنيايي است و رها شدن روياهايي كه شما داريد. نوشتن رمان تجربه بي‌نظيري است اما اينكه چرا كمتر‌ اين كار را مي‌كنم به اين خاطر است كه نمي‌توانم، در واقع مشكلات زندگي نمي‌گذارد كه فراغتي براي اين كار داشته باشم.


اعتماد/نقدي بر مستند «مهرجويي؛ كارنامه چهل‌ساله» ساخته ماني حقيقي


عجب اندر عجب اندر عجب اندر عجبي

  شهريار حنيفه/  تلخ است اين فرآيند گمانه‌زني سينماروها در اين دوران سينماي ايران، كه چه مي‌شود اگر فيلم‌هاي خوب و كامل و از اول تا آخر سرپا، تعدادشان از دو سه عدد در سال تجاوز بكند؟ آيا اصلا مي‌شود؟ سوال ناراحت‌كننده‌اي كه همچون كابوسي در واقعيت سينماي ايران پرسه مي‌زند و روز‌به‌روز هم عميق‌تر مي‌شود. با اين حال همچنان جاي اميدواري است، مثلا اميد به بودن سينماي هنر و تجربه كه خوشبختانه در حال مجال دادن به فضايي است كه رخ دادنش پيش‌تر آرزويي دور و نشدني محسوب مي‌شد. آثار نو و تابوشكني كه در اين گروه به نمايش درآمده‌اند، درست كه عموما آثار متوسط و كم‌جاني بوده‌اند كه نديد گرفتن حفره‌هاي ريز و درشت‌شان خود را به كوري زدن است، اما همگي خبر از آينده‌اي نه چندان دور را مي‌دهند كه بر افزوده شدن تعداد آن دو سه فيلم در سال، بيشتر دلخوش باشيم و به آن سوال سخت، با اميدواري بيشتري پاسخ بدهيم.

با اين اوضاع، تلاش براي اضافه نكردن چاشني سراسر تمجيد به متني كه از مستند مهرجويي كارنامه ٤٠ ساله سخن مي‌گويد، بسيار دشوار و دليلش هم اين است كه اين مستند هم در مجموعه مسيري براي هدايت به سمت آينده‌اي روشن‌تر هنر و تجربه‌اي‌ها قرار مي‌گيرد و هم در مجموعه آن دو، سه فيلم ارزشمند سال؛ لذا به سبب لوس نشدن متن از شروع آن، با طرح دو سوال عجيب، آفرين گفتن به ماني حقيقي را كمي و فقط كمي به تعويق مي‌اندازيم. سوال اول كه قبل از تماشاي اثر ذهن را درگير مي‌كند، اين است كه از كي تا حالا ما درباره فيلمسازان زنده‌‌مان مستند مي‌سازيم(؟!) و بعد هم اكران مي‌كنيم؟! حقيقتا كه فكر كردن هم به اين اتفاق مبارك، جسارت مي‌خواهد! از آن طرف سوال دوم كه بعد از تماشاي اثر ذهن را درگير مي‌كند، از واقعه دور از انتظار سوال اول اعجاب‌انگيزتر هم هست و حسابي به تامل در يك كاربلدي هوشمندانه وامي‌داردمان؛ اينكه چطور ماني حقيقي با در دست داشتن دو عنصر تاريخ و سينما، مستندش را از تاريخي شدن و از سينمايي شدن دور نگه مي‌دارد و به كمك آنها، پرتره‌اي دوست‌داشتني از داريوش مهرجويي، اين سينماگر برجسته مي‌سازد و از دل مديومي شخصيت گريز، شخصيت خلق مي‌كند؟! داريوش مهرجويي در لحظه به لحظه مستند، عقايدش را بيان مي‌كند، انتقاد مي‌كند، تفسير مي‌كند و شوخي مي‌كند... و با همه اينها، اين كلام چيزي غير از خود (و وابسته به خود) را خلق مي‌كند و به يك كليت (كاراكتر مهرجويي) مي‌رسد. واضح است كه عامل اصلي به بار رسيدن اين بذر، پيش از آنكه فيلمساز (مهرجويي) باشد، مستندساز (حقيقي) است. چينش درست گفتمان‌ها، لمس نشدن تغيير فواصل حس و حال اثر و اتصال دادن روان روايت‌هاي اپيزوديك مستند به يكديگر، روحي در اين تصاوير دميده و سببي مي‌شود كه در اواخر مستند، وقتي نظاره‌گر پشت صحنه «سنتوري» هستيم، آن اداها و شكلك‌هايي كه مهرجويي با دريافت جايزه‌اي كه فستيوالي از هند به او اهدا كرده درمي‌آورد، براي‌مان كاملا آشنا و لمس‌شدني جلوه مي‌كند، در حالي كه اگر اين سكانس در اوايل مستند قرار مي‌گرفت طبيعتا متعجب‌مان مي‌كرد كه آيا اين داريوش مهرجويي است كه اين كارها را مي‌كند؟!حذف نكردن چنين سكانسي توسط مستندساز يا برجسته‌سازي مسائلي بيشتر حاشيه‌اي از فيلم‌ها و شرايط‌شان، تاكيدي بر ارجحيت بيشتر ماني حقيقي بر خلق همين پرتره است تا معرفي بيوگرافيك‌وار كارنامه مهرجويي و بررسي آثار او؛ مگرنه بحث مقايسه كردن يا نكردن «بانو»ي مهرجويي با «ويريديانا»ي بونوئل، واقعا بحثي نه چندان مهم است كه حتي در خود مستند هم به جايي نمي‌رسد، اما نكته اينجاست كه اين بحث به شناساندن بيشتر مهرجويي به ما كمك مي‌كند. ضمن اينكه پرداختن به مسائلي خاص توسط ماني حقيقي، اعلام موضع مشخص او در بيرون نبودنش از اثر هم هست؛ و اصلا آزاردهنده است ژست بي‌پشتوانه برخي مستندسازان بر بيرون بودن‌شان از اثر، زيرا مستند نگاه مي‌كند و پيشنهاد مي‌كند اين‌گونه نگاه كنيد، مستند بعدي از حقيقت را مي‌گويد و همه را نمي‌گويد و نمي‌تواند كه بگويد، نگرش مستند در متعادل‌ترين شكلش هم قابل رويت است، پس واقعا چه لزومي به اداي بي‌طرفي كه در حد لفظ است؟ ماني حقيقي بي‌طرفي خود را انكار نمي‌كند (و چه خوب)، طرف مهرجويي است و با انتقال اين پذيرش به مخاطب، مي‌گويد كه حال به حرف‌هاي اين مسوول و اين منتقد اين‌گونه گوش دهيد، يا در جاهاي ديگر و به طرق ديگر (مثلا با پخش انيميشن درباره محسن مخملباف يا با تغيير آهنگ فيلم «ليلا») از اين پنهان شدن نشدني مي‌گريزد. كار آنجا تحسين‌برانگيزتر مي‌شود كه نسبت به نظرات حساسيت‌برانگيز مصاحبه‌كنندگان هم در لاك محافظه‌كاري فرو‌نمي‌رود و اتفاقا با تدويني حساب‌شده پررنگ‌ترشان هم مي‌كند و درواقع با كمك همين‌هاست كه لحن شوخ و پرنشاط و چالش‌برانگيز مستند خود را خلق مي‌كند و بر جذابيت اطلاعاتي كه پشتوانه كسل‌كننده بودن را دارند، مي‌افزايد؛ پس اطلاعات، به عنوان ماهيت واجب يك مستند، ارايه مي‌شود، اما با اين لحن و از درون خاطرات نوستالژيك مصاحبه‌كنندگان و وجهه كميك و استثنايي خود مهرجويي؛ با اين اوصاف جهاني كه در مستند اين‌گونه شكل گرفته ديگر نياز مبرمي به اين ندارد كه آثار مهرجويي را اصلا ديده باشيم يا نه، سهراب را به تصوير ‌بشناسيم يا نه، از گلي ترقي داستاني خوانده باشيم يا نه، با خلق و خوي احمد طالبي‌نژاد آشنا باشيم يا نه؛ مستند به خودي خود لذت‌بخش است و اين لذت چه‌بسا تحريكي هم باشد بر اينكه مخاطب كنجكاو به شناختن مثلا ايبسن يا مثلا سلينجر بشود.

اندك مطالبي كه گفته شد، پيش از آنكه انگيزه نگارشي‌اش بسان خط‌كشي باشد براي ذكر خوب يا بد (كه نيست) بودن مستند ماني حقيقي، تلنگري است براي خواننده اين نوشته و بيننده مهرجويي، كه ترغيب شود و براي ديدن اين اثر بديع به سينما برود، كه اگر نرود و مستند هم برود، دسترسي دوباره به آن با خداست. اين روزها روي پرده سينما، مستندي خوش‌ساخت، درباره كارگرداني خوش‌فكر در حال پخش است كه همه‌مان خاطره خوبي از آثارش داريم.


افکار/سینماگران از گذرگاه سیمرغ می‌گذرند


افکارپرس: مدیر کاخ جشنواره از طراحی و اجرای گذرگاه سیمرغ در برج میلاد برای میزبانی از هنرمندان سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر خبر داد.

بهروز غریب پور مدیر کاخ جشنواره سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر درباره جزئیات آماده‌سازی برج میلاد برای میزبانی گفت: گذرگاه سیمرغ از جمله فضاهای در نظر گرفته شده برای ورود مهمانان به برج میلاد است. گذرگاه سیمرغ فضایی60 متری با ارتفاع 6 متر دارد که مهمانان کاخ برای ورود به محل نمایش فیلم از این گذرگاه عبور می کنند. این گذرگاه یادآور بازارهای قدیمی است که سه دهه برگزاری جشنواره فیلم فجر به عنوان مهمترین رویداد سینمایی کشور در این فضا مرور می شود.

مدیر کاخ جشنواره افزود: این گذرگاه از جمله ایده های خوبی بود که به همت دبیر جشنواره اجرایی شد. ساخت گذرگاه سیمرغ به تازگی به پایان رسیده و نصب آن روز 9 بهمن ماه آغاز و در نخستین روز از نمایش آثار در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد به بهره‌برداری می رسد.

غریب پور درباره دیدار هیات برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که روز گذشته 3 بهمن ماه انجام شد نیز گفت: در دیداری که با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتیم گزارشی از فعالیت هایی که تا امروز برای برگزاری جشنواره صورت گرفته است به وزیر ارائه شد. همچنین طرح بافت قالی ایرانی به جای فرش قرمز را که فرهنگی وارداتی از کشورهای غربی است ارائه کردم و از وزیر قول گرفتم این طرح برای سال آینده اجرایی شود.

مدیر کاخ جشنواره سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر درباره طرح پیشنهادی خود به ویزر فرهنگ و ارشاد اسلامی توضیح داد: همانطور که می دانید عنوان فرش قرمز وام گرفته از فرهنگ غربی است و از سوی دیگر غربی ها از داشتن صنعت اصیل بافت فرش و قالی محروم هستند ولی ما ایرانیان همواره به صنعت فرش و قالیبافی خود بالیده ایم و چه بهتر که در مراسم‌های بزرگ هنری نیز از این هنر استفاده کنیم.

غریب پور در پایان گفت: از همین رو مطرح شد از سال آینده به جای داشتن فرش قرمز یا همان رد کارپت معروف، فرش ایرانی در جشنواره فیلم فجر پهن کنیم. آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با کلیات طرح موافقت کرد و امیدوارم یک فرش اصیل ایرانی زیر پای هنر اصیل ایرانی از جمله سینمای ایران پهن شود.

از فرش قرمز تئاتر تا سینما

البته چندی پیش در افتتاحیه تئاتر «فصل شکار بادبادک‌ها» به کارگردانی جلال تهرانی که در تئاترشهر برگزار شد یک شرکت فرش ایرانی مراسمی را برگزار کرد و نام آن را «آیین فرش قرمز تئاتر با دستبافته های ایرانی» گذاشت و در آن مراسم تعداد قابل توجهی از هنرمندان سینما و تئاتر روی فرش‌های ایرانی پهن شده عکس یادگاری گرفتند.

پریسا مقتدی رییس تئاتر شهر هم عنوان «شب فرش فیروزه ای» را برای تداوم این آیین و بهره گیری از فرش دستباف ایرانی پیشنهاد داد. البته این مراسم دیگر تکرار نشد.


افکار/وقتی عینک بدبینی می‌زنیم...


افکارپرس: مدیر رادیو ایران درباره‌ی نسبت دادن سازمان صداوسیما به جناح فکری خاص از سوی برخی منتقدان، معتقد است: وقتی ما عینک بدبینی می‌زنیم آن موقع است که احساس می‌کنیم صداوسیما جناحی عمل می‌کند و متعلق به قشر خاصی است.
بهنام احمدپور مبارکه دردرباره‌ی فرصتی که برگزاری انتخابات در اختیار صداوسیما قرار می‌دهد تا با حضور افراد از گرایش‌های مختلف در برنامه‌هایش بی‌طرفی خود را به مخاطبان ثابت کند، اظهار کرد: هر چقدر که به زمان انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم حساسیت‌ها ناخودآگاه بیشتر می‌شوند و همچنین بار معانی واژه‌ها در تلویزیون و رادیو بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. واکنش‌ها متفاوت است و سوء‌برداشت‌ها بسیار زیاد؛ امیدواریم با تولید برنامه‌های خوب در رادیو و تلویزیون به حضور پرشور مردم پای صندوق‌های رأی کمک کنیم.
وی ادامه داد: تصور من این است که صداوسیما با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مثل گذشته تلاش می‌کند به ویژه در انتخابات در مسیری بی‌طرف حرکت کند. آن چیزی که دامن زده می‌شود، بیشتر مسائل سیاسی است. نزدیک انتخابات که می‌شود خیلی از گروه‌ها از هر نکته‌ای به نفع جناح مورد نظرشان استفاده و سوء بهره‌برداری می‌کنند و توقعشان این است که صدا و سیما کامل در اختیار آنها قرار بگیرد.

احمدپور همچنین این نکته را بیان کرد که مطابق دستورالعمل‌هایی که به حوزه‌های تولیدی می‌رسد، مبنا بر این است که همیشه بحث بی‌طرفی و عدم جانبداری در نظر گرفته شود.

او گفت: کاری که ما در رادیو انجام می‌دهیم و به آن عمل می‌کنیم در همین راستاست و سعی ما این است که زمینه را برای همه جناح‌ها فراهم کنیم تا انتخابات پرشوری داشته باشیم.

احمدپور در پایان گفت‌وگوی خود با تاکید بر اینکه در فضای انتخابات سوء برداشت‌ها زیاد خواهد شد، گفت: در زمان نزدیک به انتخابات حساسیت‌ها ناخودآگاه زیاد می‌شود و بارمعانی واژه‌ها نیز در تلویزیون و رادیو بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد.


اطلاعات/برگزاری هشتمین جشنواره داستان انقلاب، فردا در حوزه هنری


مراسم اختتامیه هشتمین دوره جشنواره سراسری داستان انقلاب با معرفی نفرات برتر ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه دوشنبه ۵ بهمن در تالار سوره حوزه هنری برگزار خواهد شد .

به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، در نشست خبری که به همین منظور در حوزه هنری برگزار شده بود،مصطفی جمشیدی دبیر علمی هشتمین جشنواره سراسری داستان انقلاب در سخنانی با بیان اینکه داستان انقلاب عموما به اتفاقات سال ۴۲ تا وقایع منجر به پیروزی انقلاب در سال ۵۷ مربوط می شود، اظهار کرد: در این دوره از جشنواره داستان انقلاب به همت و مدد جوانان خلاق، چنین تلقی از داستان و ادبیات انقلاب اسلامی شکسته شد و داستان انقلاب از واژه‌های تکرار شونده فاصله گرفته است. در واقع خلاقیتی که طی این مدت از جوانان انتظار داشتیم در این دوره صورت گرفت.

وی ادامه داد: در داوری‌های این دوره جشنواره، رشد ۵۰ درصدی آثار نویسندگان جوان با ذهن‌های نوجو مشهود بود. جوانان مستعدی که در این حیطه فعالیت می‌کنند باید نسبت به اتفاقاتی که پیش از انقلاب و پس از آن بر این کشور گذشت آگاه شوند تا آثار عمیق تری خلق کنند.

جمشیدی همچنین گفت: زیبایی شناسی، توجه به تکنیک و پرهیز از کلیشه‌ها در داوری آثار این دوره مورد توجه داوران بخش‌های بزرگ‌سال و نوجوان بود. البته ادبیات و به ویژه ذات رمان از کلیشه‌ها دوری می‌کند و در حوزه داوری و پالایش آثار رسیده نیز به این مورد توجه شده است.

این نویسنده کشور با تاکید بر اینکه چراغ پایدار ادبیات انقلاب اسلامی خاموش نشدنی است، گفت: هنرمندان کشور شعله‌های پایمردی را با همراهی نگارش آثار خوب و با کیفیت ماندگار می‌کنند. ادبیات انقلاب اسلامی به جریان فراموش شده ادبیات نهیلیستی و پوچ‌گرا که از حدود ۸۰ سال پیش وارد کشورمان شده است، لگدهای آخر را خواهد زد و این ادبیات می‌تواند برای کشورهای جهان سوم نمونه‌ای از ایستادگی انسان ها باشد. به همین دلیل هم معتقدم این آثار باید برای ملت‌هایی که درگیر جریان بیداری اسلامی هستند ترجمه شود و به دست‌شان برسد.

وی خاطرنشان کرد: ادبیات انقلاب اسلامی می‌تواند برای ملت‌هایی که در حال تغییر و خیزش در برابر حاکمان مستبد و استعمارگران هستند، تجربه های خوبی را ارائه دهد و برایشان دلگرمی باشد و ادبیات انقلاب اسلامی می‌تواند برایشان راهگشا باشد.

جمشیدی همچنین با اشاره به دیپلم افتخاری که در بخش رمان بزرگ‌سال در مراسم اختتامیه هشتمین دوره جشنواره داستان انقلاب به نویسنده برگزیده اهدا خواهد شد، گفت: جوانان خلاق مفهوم داستان انقلاب را که در طی این سال‌ها داشت به سمت کلیشه‌ها کشیده می‌شد تغییر دادند و این موضوع در انتخاب اثر حائز دریافت دیپلم افتخار نیز به خوبی مشهود است.

وی افزود: رمان نوجوان نیز در این دوره از جشنواره پیشرفت خوبی داشته و فاصله بین رقبا برای انتخاب اثر برتر یک و یا دو نمره بوده است. البته باید بگویم در حوزه داستان کوتاه چنین پیشرفتی رخ نداده است و معتقدم باید به گونه داستان انقلاب بیش از پیش توجه شود و نویسندگان جوان آن را جدی بگیرند.

در این نشست ، همچنین محمد زرویی نصرآباد معاون اجرایی مرکز محافل و جشنواره‌های حوزه هنری ، با بیان اینکه در مراسم اختتامیه این دوره از جشنواره ۳ کتاب مجموعه داستان از آثار برتر پنجمین و ششمین دوره جشنواره منتشر خواهد شد، اظهار کرد: این ۳ مجموعه داستان با عناوین «گوسفندی برای شاه»، «خلسه با طعم باروت» و «رویای یک ویلای فرعونی» توسط انتشارات سوره مهر چاپ و در مراسم اختتامیه هشتمین دوره جشنواره داستان انقلاب رونمایی می‌شوند.

وی ادامه داد: ساعت ۱۴ دوشنبه ۵ بهمن نیز کارگاه و نشست صمیمانه‌ای با حضور مصطفی جمشیدی دبیر علمی جشنواره و جمعی از داوران همچون محسن پرویز، نرگس آبیار و منیژه آرمین و راه‌یافتگان به دور نهایی داوری ها برگزار خواهد شد. همچنین در این دوره جشنواره ادای دین جمعی خواهیم داشت و با حضور بر سر مزار مرحوم امیرحسین فردی پدر مهربان داستان انقلاب و بنیان‌گذار این جشنواره یاد و خاطره ایشان را گرامی می‌داریم.

معاون اجرایی مرکز محافل و جشنواره‌های حوزه هنری همچنین گفت: از سال آینده و نهمین دوره جشنواره داستان انقلاب تصمیم داریم تا فراخوان جشنواره را در سطح بین المللی و البته در بین کشورهای فارسی زبان منتشر کنیم و در دوره‌های بعدی نیز این فراخوان در سطح کشورهای منطقه و ملت‌هایی که در زمینه بیداری اسلامی فعالیت می‌کنند، گسترده خواهد شد. همچنین برای دریافت آثار، الزاما آثاری که وقایع انقلاب اسلامی را تحت پوشش قرار دهند مدنظر نیستند، بلکه آثاری که روح انقلاب را داشته باشند نیز پذیرفته‌می‌شوند و از این آثار هم استقبال می‌شود.

وی با بیان این که در این دوره جشنواره در مجموع بیش از ۵۰ میلیون تومان جایزه برای برگزیدگان در نظر گرفته شده است ،خاطرنشان کرد: در هشتمین دوره جشنواره سراسری داستان انقلاب ۳۳۰ اثر از ۲۱۷ نویسنده به دبیرخانه رسید که در پایان از این تعداد آثار، ۱۳ اثر در بخش داستان کوتاه نوجوان، ۱۳ اثر در بخش رمان نوجوان، ۲۱ اثر در بخش داستان کوتاه بزرگ‌سال و ۹ اثر در بخش رمان بزرگ‌سال به مرحله نهایی داوری راه پیدا کردند.


اطلاعات/وزیر فرهنگ: سینمای ایران از نقاط برجسته عرصه فرهنگ و هنر است


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی‌ گفت: سینمای ما از نقاط درخشان فرهنگ و هنر است و در دوره ۱۰ روزه برگزاری جشنواره فیلم فجر می‌توان کارنامه سینمای ایران را بررسی کرد.

به گزارش ارتباطات و اطلاع‌رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی‌در جلسه ای با حضور دکتر حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی، محمد حیدری دبیرجشنواره فیلم فجر، بهروز غریب پور مدیر کاخ رسانه‌ها در جشنواره، مهتاب کرامتی مشاور هنری جشنواره و سید صادق موسوی مدیر ارتباطات و اطلاع‌رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر از روند برپایی این رویداد سینمایی اظهار رضایت کرد.

وی گفت: حضور هنرمندانی همچون بهروز غریب پور و مهتاب کرامتی بر اعتبار جشنواره افزوده و هنر محمد حیدری به عنوان دبیر جشنواره بوده که از این هنرمندان برای برپایی جشنواره دعوت شده است. وی با بیان اینکه دعوت از هنرمندان در تصمیم سازی‌ها و امور اجرایی جشنواره بسیار خوب است گفت: انتشار آثار برگزیده جشنواره در ادوار مختلف و توجه به صداهای ماندگار از دیگر اقدامات خوبی است که در جشنواره به آن توجه شده است. وی با تقدیر از تلاش‌های دکتر ایوبی رییس سازمان سینمایی وستاد برگزاری جشنواره فیلم فجر، گفت: سینمای ما از نقاط درخشان فرهنگ و هنر است و در دوره ۱۰ روزه برگزاری جشنواره فیلم فجر می‌توان کارنامه سینمای ایران را بررسی کرد.

در ابتدای این مراسم محمد حیدری دبیر جشنواره گزارشی از اقدامات انجام شده در راستای برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر ارائه کرد.

داوران بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر معرفی شدند

هیات داوران بخش مسابقه نگاه نو سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر از سوی دبیر این رویداد سینمایی معرفی شد.

در احکامی‌حبیب احمدزاده، حمید فرخ نژاد، مهدی کرم پور، مهتاب کرامتی و سامان مقدم به عنوان هیات داوران بخش نگاه نو سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.

حبیب احمدزاده

فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران است. نگارش آنکه دریا می‌رود، اتوبوس شب، گفتگو با سایه‌ها از جمله فعالیت‌های این نویسنده است.

وی در نگارش فیلمنامه آژانس شیشه ای، چتری برای کارگردان و دکل همکاری داشته است. کتاب داستان‌های شهر جنگی و شطرنج با ماشین قیامت از جمله آثار این نویسنده محسوب می‌شود.

حمید فرخ نژاد

بازیگر، و کارگردان سینما و تلویزیون است. وی دانش آموخته رشته کارگردانی تئاتر در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و فعالیت خود را در سینما به عنوان دستیار کارگردان آغاز کرد. در سال ۱۳۶۹با بازی در فیلم در کوچه‌های عشق ساخته خسرو سینایی بازیگری را در سینما آغاز کرد. عروس آتش، ارتفاع پست،به رنگ ارغوان،چهارشنبه‌سوری،آتشکار، پوسته ،شب واقعه گشت ارشاد ،روزهای زندگی ،زندگی خصوصی آقا و خانم میم از جمله فیلم‌هایی هستند که فرخ نژاد در آنها به ایفای نقش پرداخته است. فرخ نژاد همچنین برای کارگردانی فیلم«سفر سرخ» جایزه بهترین اثر بخش نگاه نو از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرده است.

مهدی کرم پور

فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۸۱ با فیلم جایی دیگر آغاز کرد. وی علاوه بر کارگردانی، نویسنده چندین اثر سینمایی نیز بوده است. پل چوبی، تهران در جستجوی زیبایی(اپیزود سوم، تهران، سیم آخر)، چه کسی امیر را کشت، جایی دیگر از جمله فیلم‌هایی است که کرم پور آنها را کارگردانی کرده است.

مهتاب کرامتی

تحصیلاتش را در رشته میکروبیولوژی با مدرک کارشناسی از دانشگاه آزاد اسلامی‌به پایان رساند. وی در فیلم‌هایی همچون مزار شریف، عصر یخبندان، ارغوان، جامه‌دران، اشباح، فرزند چهارم، زندگی خصوصی آقا و خانم میم، اسب حیوان نجیبی است، آلزایمر به ایفای نقش پرداخته است.

سامان مقدم

فارغ التحصیل سینما از مجتمع آموزشی سینما است. وی فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۷۲ با دستیاری کارگردانی فیلم «ردپای گرگ» آغاز کرد. مقدم کارگردانی فیلم‌هایی همچون نهنگ عنبر، یک عاشقانه ساده ،صد سال به این سال‌ها، کافه ستاره ، مکس را در کارنامه هنری خود دارد.


ایران/انتقاد امین الله رشیدی از خانه‌نشین کردن خوانندگان پیشکسوت موسیقی


مدیریت فعلی رسانه ملی به طور کلی با موسیقی قهر است

خواننده پیشکسوت موسیقی کشورمان از شرایط این روزهای حوزه موسیقی و بی‌توجهی به پیشکسوتان این عرصه انتقاد کرد.

امین الله رشیدی درباره فعالیت‌های خود در عرصه موسیقی گفت: به دلیل شرایط نابسامانی که در حوزه تولید آثار موسیقایی وجود دارد دیگر دل و جرأت اینکه بخواهم آلبومی را تولید کنم ندارم چرا که هم بودجه درستی در این فضا هزینه نمی‌شود و هم تهیه کنندگانی که در گود هستند تمایل چندانی برای همکاری با خوانندگان قدیمی ندارند.وی ادامه داد: متأسفانه شرایط فعلی بویژه در این چند ماهه به شکلی شده که به قول استاد فخرالدینی خلاقیت در آهنگسازی را کشته‌اند و اوضاع به قدری بد است که آهنگسازان و خوانندگان پیشکسوت موسیقی را خانه نشین کرده‌اند. حتی تلویزیون هم در پخش آثار موسیقایی دیگر به این ماجرا توجهی نمی‌کند.

این خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی بیان کرد: بنده تصور می‌کنم که مدیریت فعلی رسانه ملی به طور کلی با موسیقی قهر است چرا که همان حمایت‌های معنوی کوچکی که در سال‌های قبل وجود داشت در دوره جدید وجود ندارد. به هر حال اوضاع به قدری قمر در عقرب است که دیگر حوصله انتقاد را هم از من گرفته و مجبورم در فضای شخصی خودم به فعالیت در موسیقی ادامه دهم موضوعی که اگر کسی به آن توجه می‌کرد من هم اکنون کارهایم را در فضای مجازی منتشر می‌کردم.رشیدی در بخش پایانی صحبت‌های خود بیان کرد: امیدوارم شاهد روزی باشم که بتوانم شرایط حضور در یک ارکستر موسیقی را داشته باشم تا با همراهی نوازندگان ارکستر آثار قابل توجهی را به مخاطبان ارائه دهیم.

انتشار اثر جدید استاد مصطفی‌کمال پورتراب

کتاب «شیوه اجرای تقسیمات ناهمگون زمانی دست راست و چپ در پیانو» به همت دفتر موسیقی انتشارات سوره مهر منتشر شد.

استاد مصطفی کمال پورتراب، مؤلف این اثر در بخشی از این کتاب آورده است: «خوشبختانه در این کتاب مطالبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته که از محاسبات دقیق ریاضی برخوردار است و راهکارهایی به زبان ساده مطرح شده که در هیچ یک از کشورهای پیشرفته از آنها آگاهی نداشته‌اند و این ابداع با وجود حجم اندک خود در جهان بی‌همتاست.  چون در قرون اخیر معلوم شده که تمام علوم با صرف وقت بسیار از تعداد زیادی تجربه و آزمون و خطا حاصل شده و علاقه‌مندان به علم هنر امروزی با توجه به این امر که وقت طلاست و باید با صرف زمان کمتر نتیجه پربارتری گرفت، نگارنده فرمول‌های معتبر علمی در این کتاب را مانند قانون ارشمیدس و پاسکال و سایر دانشمندان در نظر گرفته تا نوازندگان دچار تجربه‌های وقت‌گیر و زحمت دوباره نشده و براحتی بتوانند آثار موسیقایی مشکل را اجرا کنند.»


ایران/طی دو مرحله ارزیابی آثار توسط شورای هنری


205 اثر به نمایشگاه هشتمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر راه یافت

شورای هنری هشتمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر،  طی 2 مرحله ارزیابی آثار رسیده به این رویداد هنری، 205 اثر و پروژه هنری را برای حضور در نمایشگاه این دوره از جشنواره انتخاب کردند.

شورای هنری این دوره از جشنواره متشکل از جمشید حقیقت‌شناس، بهرام کلهرنیا، رضا یساولی، بهمن عبدی، مهنوش مشیری، اصغر کفشچیان‌مقدم، ایرج نعیمایی، مهران هوشیار، محمدمهدی رحیمیان و پریسا خضابی، طی بررسی دو مرحله‌ای آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره؛ 205 اثر را برای حضور در نمایشگاه جشنواره هشتم تجسمی فجر انتخاب کردند.

هشتمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر با استقبال هنرمندان داخلی و 40 کشور جهان روبه‌رو شد و 9 هزار و 230 اثر از سوی 4 هزار و915 هنرمند به دبیرخانه جشنواره ارسال شد. در مرحله انتخاب اولیه، شورای هنری بر اساس عکس و استیتمنت هنرمندان اقدام به ارزیابی آثار کردند و 378 اثر از 330 هنرمند را برای مرحله دوم ارزیابی آثار انتخاب کردند.

بر همین اساس در مرحله دوم ارزیابی آثار، شورای هنری بر اساس رؤیت اصل آثار به ارزیابی پرداختند و طی جلسات مختلف با بررسی آثار از جهت غنای مفهومی و شاخصه‌های تکنیکی، مبتنی بر گفتمان و مؤلفه‌های هنر معاصر، آثار را گزینش کردند و 205 اثر و پروژه هنری از 205 هنرمند را برای نمایشگاه هشتمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر انتخاب کردند.

هنرمندانی که اصل آثار خود را به جشنواره ارسال کرده بودند، می‌توانند با مراجعه به سایت این رویداد هنری به نشانی: www.ivafestival.ir از نتیجه قطعی پذیرش آثار و حضور در نمایشگاه هشتمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر اطلاع کسب نمایند.

هشتمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر به همت مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از 9 بهمن تا 17 اسفندماه سال جاری به دبیرکلی مجتبی آقایی برگزار می‌شود.


جام جم/نَه تک تیر، نَه رگبار


هر چه از رشادت و ایثار دلاورمردان و شیرزنان این سرزمین در هشت سال دفاع از میهن‌شان بگویم، باز هم قطره‌ای است از دریا.
 تصویر نَه تک تیر، نَه رگبار

وصف حال کسانی ‌که جانشان را کف دست نهادند تا جان و ناموس هموطنانشان از هر گزندی در امان بماند، در هزاران هزار صفحه نمی‌گنجد، اما هستند عده‌ای که با افزودن بر شمار این صفحات تلاش دارند قطره قطره بر این دریای پربرکت بیفزایند، اما با وجود نیت خیر این دسته، برخی از نویسندگان و فعالان نشر و ادبیات دفاع مقدس با توصیف این حرکت به «شتابزدگی»، برآنند چنین رویه‌ای، کیفیت را فدای کمیت می‌کند و سبب تضعیف ادبیات دفاع مقدس می‌شود. به گمان آنها ادبیات دفاع مقدس به ترمز نیاز دارد تا از این شتاب بکاهد.

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

مهناز فتاحی، نویسنده کتاب «فرنگیس» که رشادت‌های فرنگیس حیدرپور در برابر سربازان بعثی را روایت می‌کند، با اشاره به این که بارها به آثار سفارشی و شتابزده در ادبیات دفاع مقدس برخورده، به جام‌جم می‌گوید: به عنوان یک نویسنده دفاع مقدسی همیشه برایم این سوال مطرح است که چگونه می‌توان در دو سه ماه کتابی منتشر کرد که حق مطلب را ادا کند؟

او که برای نوشتن کتاب فرنگیس سه سال زمان صرف کرده، عنوان می‌کند: برای نگارش کتابی در این زمینه باید شناخت خوبی از فضای دفاع مقدس داشت که مستلزم پژوهش، مصاحبه و کار میدانی است.

به گفته فتاحی، وقایع دفاع مقدس و سرگذشت افرادی که در آن حضور داشتند باید نوشته شود، اما آثاری که در دو سه ماه نگاشته می‌شود، خلاقیت و پردازش داستان را قربانی زمان می‌کند.

نویسنده فرنگیس با بیان این که نوشتن این اثر در ابتدا آسان به نظر می‌رسید، می‌افزاید: از بیرون که نگاه کنید، به نظر می‌رسد فقط با یک فرد مصاحبه شده و داستان براساس این مصاحبه به رشته تحریر درآمده است، اما اگر چنین کاری می‌کردم، هیچ گاه فرنگیس به چنین جایگاهی دست نمی‌یافت. ترجیح دادم فضا را از نزدیک ببینم و با دیگرانی که این زن را می‌شناختند صحبت کنم.

او در پاسخ به این که آیا ناشر شما را برای تحویل این اثر تحت فشار قرار نداد، با خنده می‌گوید: هر چند آنها ما را جزو نویسنده‌های تنبل به شمار می‌آورند، اما با ما کنار می‌آیند. به نظرم وقت گذاشتن برای چنین آثاری ارزشش را دارد.

فتاحی با بیان این که تعجیل در تهیه آثار دفاع مقدسی می‌تواند به ادبیات دفاع مقدس آسیب بزند، کتابسازی را یکی از آفت‌های این شتابزدگی برمی‌شمارد و می‌گوید: با این رویه مخاطبان جوان وقتی با آثاری معمولی در این حوزه روبه‌رو شوند، همه آثار دفاع مقدس را به یک چوب می‌زنند و این مسأله سبب دلزدگی نسلی می‌شود که ما برای آنها کار می‌کنیم.

به گفته او، ما اگر می‌خواهیم تأثیرگذار باشیم باید آهسته گام برداریم و به آثارمان عمق ببخشیم: «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.»

پرهیز از از فشار غیرمنطقی به نویسندگان

سردار علی ناظری مدیر انتشارات فاتحان، ناشری که در چند سال اخیر آثار برجسته‌ای در حوزه دفاع مقدس روانه بازار کتاب کرده، در پاسخ به این انتقاد که ناشران در تولید محتوا کیفیت را فدای کمیت می‌کنند، به جام‌جم می‌گوید: اگر چه این موضوع تا اندازه‌ای وجود دارد، اما شامل همه ناشران نمی‌شود. شاید این موضوع بیشتر متوجه کنگره‌هایی باشد که برای مثال به بزرگداشت چند شهید اختصاص دارد و از آنجا که رونمایی کتاب نیز در دستور کار برخی از این کنگره‌ها قرار می‌گیرد، در تهیه کتاب‌ها تعجیل می‌کنند.

به گفته او، گاهی مطالب و پژوهش‌های یک کتاب از پیش انجام شده و نویسنده می‌تواند در مدت زمانی کوتاه آن اثر را به سرانجام برساند و به کنگره یا ناشر تحویل دهد، اما در بیشتر مواقع نگارش آثار به نویسندگان سفارش داده می‌شود و از آنجا که این کنگره‌ها محدودیت زمانی دارد، اثر باید در طول چند ماه آماده شود که شاید کیفیت لازم را نداشته باشد.

ناظری با اشاره به این که در انتشارات فاتحان یک سال معیار زمانی برای تحویل آثار نویسندگان به ناشر است، عنوان می‌کند: از آنجا که بخشی از اعتبارات انتشارات به صورت سالانه بسته می‌شود و برای همین ما مدت زمان یک سال را برای نویسنده مشخص می‌کنیم، اما در مورد آثار داستانی استثنا قائلیم و نویسندگان از نظر زمانی آزاد هستند. با همه اینها، مدیر انتشارات فاتحان به محدودیت‌های ناشران نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: به هر حال محدودیت زمانی نیز باید وجود داشته باشد، در غیر این صورت ممکن است ناشر در یک سال سفارش 20 اثر را بدهد، اما هیچ یک از آنها به سرانجام نرسد که به ضرر ناشر است. بنابراین ما زمانبندی را در دستور کار قرار می‌دهیم، اما از فشار غیرمنطقی به نویسنده پرهیز می‌کنیم.

مهدی مهراندیش که به عنوان سرویراستار برخی آثار دفاع مقدسی و خاطرات را می‌خواند هم با بیان این که هنر فرمایشی و سفارشی هیچ گاه نمی‌تواند پاسخگوی رسالت‌هایی باشد که بر دوش هنر متعهد گذاشته شده، به جام‌جم می‌گوید: هنرمند باید حداقل آزادی‌های نسبی به لحاظ زمان، خلاقیت، منابع اطلاعاتی و... را داشته باشد تا به خلق اثری دست بزند که دارای پختگی لازم از هر نظر است.

او ارائه یک اثر قابل قبول در طول دو سه ماه را بعید می‌داند و معتقد است تعجیل در تولید چنین آثاری می‌تواند به کتابسازی منجر شود که به گمان او در حوزه دفاع مقدس امری شایع است: «این مساله بیشتر در حوزه زندگینامه‌های دفاع مقدس دیده می‌شود و شمار زیادی از آثار منتشر شده، فاقد هر گونه ارزش ادبی، تاریخی و حتی سیاسی‌ است.»

به باور مهراندیش، رشد نگارش آثار حوزه تاریخ شفاهی و خاطره‌نویسی در سال‌های اخیر به مساله کتابسازی در این حوزه دامن‌زده است: «آثاری چون کتاب «دا» وقتی وارد بازار نشر شد، مورد استقبال بی‌سابقه قرار گرفت و هر فردی گمان کرد می‌تواند خاطره رزمندگان و افراد حاضر در جنگ تحمیلی را در قالب کتاب منتشر کند. این در حالی بود که شیوه نگارش صحیح و صداقت قلم در کتاب دا سبب مشهور شدن این کتاب شد.»

کیفیت برای ناشران دولتی اهمیت ندارد

اما به گمان گلعلی بابایی، نویسنده‌ای که صاحب آثار متعددی در حوزه ادبیات دفاع مقدس است و بارها در جشنواره‌های ادبی به عنوان دبیر یا داور حضور داشته، بی‌توجهی برخی از ناشران به کیفیت کتاب‌های دفاع مقدس، ادبیات این حوزه را دچار ضعف می‌کند.

او با بیان این که شتابزدگی در نگارش برخی از کتاب‌های دفاع مقدس مشهود است، به باشگاه خبرنگاران جوان می‌گوید: تصمیم‌گیری‌های مقطعی برخی از مراسم‌های ادبی و تشویق نویسندگان به نگارش آثار سفارشی، از دلایل شتابزدگی در این حوزه به حساب می‌آید. به‌گفته بابایی، ناشران خصوصی که به سودآور بودن کتاب‌هایشان فکر می‌کنند، تمایلی به ارائه کتاب‌هایی با کیفیت کم ندارند، اما کیفیت آثار منتشر شده اهمیت چندانی برای ناشران دولتی ندارد.

این نویسنده معتقد است سفارشی‌نویسی شتابزده و بی‌توجهی برخی ناشران به کیفیت آثار منتشر شده، عرضه آثار کم‌کیفیت را ترویج می‌کند. او با اشاره به جشنواره‌های ادبی، ریزش اولیه بیشتر آثار موجود در این جشنواره‌ها را نتیجه این مساله می‌داند و می‌گوید: «قرار نیست ما انبوهی از کتاب داشته باشیم؛ بلکه قرار است کار شاخص انجام بدهیم. زیرا آنهایی که در دفاع مقدس حاضر شدند، از بهترین‌های جامعه ما بودند.»

حق شهدا در 2 ماه ادا نمی‌شود

در همین رابطه محبوبه معراجی‌پور نویسنده کتاب «عباس دست‌طلا»، کتابی که رهبر معظم انقلاب نیز آن را تحسین کرده‌اند، با انتقاد از رویه برخی از ناشران حوزه ادبیات دفاع مقدس برای تدوین شتاب‌زده کتاب به تسنیم می‌گوید: به من تاکنون چند پیشنهاد داده‌اند که در دو یا سه ماه یک کتاب درباره زندگینامه یکی از شهدا بنویسم، اما من این شیوه را قبول ندارم و به نظرم در این حالت حق شهدا ادا نمی‌شود. هرگاه هم این دست از پیشنهادها را رد کردم، از من ناراحت می‌شوند. معراجی‌پور با بیان این که ناشر، کتاب «عباس دست طلا» را سه ماهه می‌خواست، عنوان می‌کند: من گفتم شاید بتوانم کار را شش‌ماهه تحویل دهم. فقط شش ماه برای گرفتن مصاحبه کتاب وقت گذاشتم و در نهایت هم کار را یکساله تحویل ناشر دادم و ناشر هم با من همراه شد.


جام جم/نیاز به قلقلک فرهنگی


شکرخدا گودرزی بازیگر، مدرس، کارگردان، نویسنده و بازیگر تئاتر است که شاهد نقش‌آفرینی‌اش در سریال «معمای شاه» در نقش امام خمینی(ره) هم بودیم، امروز و فردا ساعت 20 تازه‌ترین تجربه کارگردانی‌اش با نام «راه مهر، راز سپهر» را روی صحنه ببرد.

در این نمایش دکتر محمد صادقی (رستم)، کاظم هژیرآزاد (پشوتن)، نوید گودرزی (اسفندیار)، ساغر عزیزی (کتایون)، محمد ساربان (گشتاسب)، مجید جعفری (جاماسپ)، مانلی حسین‌پور (ماه‌چهر)، بهزاد جاودان‌فر (سیمرغ)، مهدی علی‌نژاد (پیک) و رضا جعفری (بهمن)، فرشته لیوانی و نیما گودرزی در نقش خنیاگران با گودرزی همکاری دارند. این کارگردان درباره «راه مهر، راز سپهر» یادداشتی در اختیار جام جم آنلاین قرار داده است که می‌خوانید.

***

راه مهر، راز سپهر، برداشتی از داستان رستم و اسفندیار است. این داستان یکی از بی‌نظیرترین آفرینش‌های ادبی جهان بوده و شاید بتوان گفت بهترین داستان شاهنامه است. چون یک داستان حماسی صرف نیست، بلکه منشوری تمام‌عیار اخلاقی است در بیان یک حماسه عظیم. دو پهلوان، یکی رویین‌تن در مقابل پهلوان ملی ایران که رستم است قرار می‌گیرد. این چالش در مسیر آزاد‌اندیشی و کرامت انسانی است. این کار لایه‌های دیگری هم دارد. عناصری مثل فرزندکشی که بحث جانشینی برای پادشاه از درونمایه‌های اصلی این کار است. این تعارضی که بین دین نو یعنی زرتشت و آیین مهرپرستی در ایران هست، خودش یک اتفاق بسیار مهم است. توجه به ویژگی‌های پهلوانی، فتوت و جوانمردی بحثی بسیار اساسی در این نمایش دارد. از دیگر موارد این که می‌بینید یکی از معیارهای اصلی که بشر همیشه با آن درگیر بوده تضاد ازلی و ابدی است که با خوبی، بدی، زشتی و زیبایی همراه است.

شاید بسیاری با خود بگویند چرا باید دوباره به چنین داستان‌هایی پرداخت؟ پاسخ این است که ما نباید به گذشته خود بی‌توجه باشیم؛ چون ما در سرزمینی زندگی می‌‌کنیم که نقش سازنده‌ای در شکل‌گیری تمدن بشری داشته است. تمدن برای این که ساخته شود به انگیزه و حکمت نیاز دارد. به زمانی که بسیاری از کشورها روی نقشه جغرافیا شکل نگرفته بود ما اندیشه و حکمت ایران باستان یا خسروانی را داشته‌ایم. آن وقت حالا می‌خواهیم مسائل جامعه خودمان را از طریق فلسفه غرب و شرق بازخوانی کنیم.

ما از طریق خوانش فرهنگمان، خودمان را با این فلسفه یک جور بیگانه‌سازی کرده‌ایم و دارای حکمایی هستیم که این فلاسفه و اندیشمندان ما می‌توانند راهی باز کنند به روی بشر امروز و این حرف من تنها نیست. وقتی در تالار مولوی از اوژن یونسکو سوال می‌کنند پیشنهادت برای نجات بشر از سرگشتگی چیست؟ می‌گوید: شما ایرانی‌ها حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی دارید. پس چرا سرگشته‌اید؟ ما باید سرگشته باشیم که این بزرگان را نداریم. اینها تبیین کردند مسیر زندگی آدمی را.

حالا وقتی اینها خوانده نمی‌شوند و مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند و برای تعریف فرهنگ خودمان سراغ فرهنگ غرب می‌رویم، در انتظار چه اتفاق خوبی می‌توان بود؟ فرهنگ چیزی است که در ضمیر ناخودآگاه ملتی وجود دارد و ریشه‌اش به کهن الگوها برمی‌گردد.

من در راستای همین نگاه، سراغ شاهنامه فردوسی رفته‌ام و سعی کرده‌ام در کارم با توجه به شرایط معاصر نگاهی انتقادی داشته باشم به آنچه اکنون از نظر فرهنگ در کشورمان شاهد آن هستیم و نشان بدهم شرایط کنونی ما ناشی از این است که مسیر فرهنگی‌مان را درست طی نکرده‌ایم و به همین دلیل، تحلیل درستی هم از شرایط نداریم. ما باید گاهی به پشت سرمان هم عمیق نگاه کنیم. باید فرهنگ ایرانی و بسترهای آن را بشناسیم و از طریق این شناخت عمیق در تمدن جهان کنونی سهمی داشته باشیم. این همه تنها از طریق رجوع به گذشته و غور در آن فراهم می‌شود و بازخوانی آثار ارزنده گذشتگان می‌تواند یکی از راه‌های رسیدن به این شناخت باشد. بازخوانی‌های عمیق و توام با فکر می‌توانند نوعی قلقلک فرهنگی باشند و ما را به فکر فرو ببرند. از این قلقلک‌ها استقبال کنیم.


جوان/همكاري‌هاي سينمايي ايران و چين، تلاش‌هاي ناكام گذشته و آينده پيش‌رو


سينماي ايران پشت ديوار چين

ايران چند سالي است كه تلاش دارد راه ورود به سينماي چين را پيدا كند، تلاش‌هايي كه گويا پشت ديوار عظيم چين گير كرده و هنوز راهي به سوي سرزمين اژدهاي زرد پيدا نكرده است.

نویسنده : محمدصادق عابديني

گسترش همكاري‌ها ميان ايران و چين و حضور رئيس‌جمهور اين كشور در ايران با امضاي تفاهمنامه‌هاي فرهنگي، مانند همكاري رسانه‌اي همراه بوده است، حجت‌الله ايوبي، رئيس سازمان سينمايي چند روز پيش از سفر رئيس‌جمهور چين طي گفت‌و‌گو با رسانه‌هاي اين كشور از زمينه‌هاي همكاري دو كشور در حوزه سينما سخن گفت و ابراز اميدواري كرد 2 درصد از سينماهاي چين در اختيار سينماي ايران قرار گيرد. 
   
جاده ابريشم فقط رؤيا بود!

اوايل سال 91 هيئتي از چين به ديدار جواد شمقدري، رئيس وقت سازمان سينمايي آمدند. آن روز‌ها «جدايي نادر از سيمين» حرف اول سينماي ايران و شايد جهان را مي‌زد. چيني‌ها آمده بودند تا با دعوت از شمقدري از وي بخواهند با خودش «جدايي» را به چين بياورد تا اين فيلم در افتتاحيه فستيوال فيلم پكن اكران شود. چيني‌ها كه در بنياد فارابي فيلم سينمايي «راه آبي ابريشم» را ديده بودند به شمقدري پيشنهاد دادند فيلم مشترك ايران و چين با موضوع «جاده ابريشم» ساخته شود. اين پيشنهاد با استقبال رئيس سازمان سينمايي روبه‌رو شد. دو سال پيش از اينكه چيني‌ها شمقدري را در ساختمان وزارت ارشاد ببينند و پيشنهاد ساخت فيلم را به وي بدهند، شمقدري و محمدرضا عباسيان به چين رفته بودند و در شانگهاي به چيني‌ها پيشنهاد همكاري مشترك و مبادلات سينمايي داده بودند. اما نه وعده ايراني‌ها و نه پيشنهاد چيني‌ها هيچ وقت عملي نشد، «جاده ابريشم» هم همچنان به عنوان جاده‌اي تاريخي ماند و به سينما نرسيد. 
در اواخر سال 91 زماني كه سي و يكمين جشنواره فيلم فجر به دبيري عباسيان برگزار شد، باز هم ايده همكاري سينمايي ايران و چين مطرح شد. اين بار جشنواره فجر ميزبان چيني‌ها شد. اين كشور به عنوان مهمان ويژه جشنواره فجر 10 فيلم براي نمايش به ايران آورد.
مهمان‌نوازي ايراني‌ها از دوستان چشم‌بادامي هم باعث نشد كه همكاري‌هاي وعده داده شده از مرحله حرف گذشته و به عمل نزديك شود. شمقدري در اواخر دوران رياستش بر سازمان سينمايي سفر ديگري به چين داشت و در آنجا حتي توافق بر سر توليد مشترك نيز به وجود آمد. آن زمان گفته مي‌شد شمقدري مي‌خواهد براي روزهايي كه ديگر رئيس سازمان سينمايي نيست پروژه‌اي بين‌المللي با چيني‌ها شروع كند، شايعه‌اي كه گويا فقط براي خراب كردن وجهه مدير سابق سازمان سينمايي پراكنده شد!

در اين سال‌ها، اما فرانسه مستقل‌ترين و پركارترين سينماي اروپا پيشنهاد‌هايي عملي براي چيني‌ها داشت. فرانسوي‌ها علاوه بر پيشنهاد توليد مشترك فيلم، زمينه را براي حضور فيلم‌هاي فرانسوي در سينماي چين فراهم كردند. اما سينماي چين چه مزيتي دارد كه كشورهايي مانند ايران، فرانسه، ايتاليا، استراليا و كانادا براي حضور در آن علاقه از خودشان نشان داده‌اند؟
   
چين صاحب هزاران سينما

بعد از سفر شمقدري، حجت‌الله ايوبي هم به عنوان رئيس سازمان سينمايي، به چين سفر كرد. ايوبي از زمان تصدي پست رياست سازمان سينمايي چند بار علاقه خود را براي مشاركت ايران در سينماي چين عنوان كرده بود. وي ابتدا در ديدار سفير چين در ايران خواستار تعلق گرفتن يك بيستم سينماهاي ايران به فيلم‌هاي چيني و يك بيستم سينماهاي چين به سينماي ايران شد. با اين پيشنهاد چيني‌ها حدود 10 سالن سينما و ايراني‌ها حدود هزار و 100 سالن به دست مي‌آوردند. اين پيشنهاد هيچ وقت از سوي چيني‌ها با استقبال روبه‌رو نشد. بعد از آن چين و ايران قرارداد توليد فيلمي با عنوان «راه شائولين» را امضا كردند كه كمدي رزمي به شمار مي‌رود. ايوبي به رسانه‌ها گفت قرارداد اين فيلم توانست هزينه‌هاي برگزاري بخش بين‌الملل جشنواره فيلم فجر را تأمين كند. بعد‌ها ايوبي پيشنهاد يك‌بيستم(4 درصد) را به 2 درصد تقليل داد و از چيني‌ها خواست اجازه حضور 2 درصدي ايران را در چين بدهند. اين پيشنهاد هم فعلاً عملي نشده است، اما هاليوود تنها در يك فقره توانست با فيلم جاذبه در چين فروشي 57 ميليون دلاري را كسب كند. سينماي چين با داشتن 27 هزار سالن سينما و 50 هزار سينماي سيار و جمعيت ميلياردي بازار بزرگي براي سينما به شمار مي‌رود، به طوري كه سال گذشته درآمد سينماي اين كشور از 3 ميليارد دلار نيز گذشت. اين درحالي است كه درآمد سينماي چين در سال 2010 زير 2 ميليارد دلار بوده است. چيني‌ها در طول سال اجازه حضور 20 فيلم خارجي را در سينماهاي كشورشان مي‌دهند و رقابت اصلي براي سهم خواهي از اين ظرفيت ميان امريكا و فرانسه است. فرانسوي‌ها براي سهم‌خواهي بيشتر شروع به توليد فيلم مشترك با چيني‌ها كرده‌اند و پارسال فيلم سينمايي «بلبل» محصول مشترك اين دو كشور به عنوان نماينده چين در اسكار حضور يافت.

فرانسوي‌ها سال گذشته فيلم «لوسي» را در چين اكران كردند. اين فيلم نه‌چندان شاخص توانست در 9 هزار سالن سينماي چين اكران شود و چين را به دومين بازار فيلم‌هاي فرانسوي تبديل كند. فرانسوي‌ها توانستند سال گذشته 520 فيلم را در جهان به نمايش بگذارند و 700ميليون دلار از اين بابت درآمد به دست آورند. 
   
ما چرا به فرانسه نمي‌رسيم؟!

پيشنهاد‌هاي 4 درصدي و 2 درصدي رئيس سازمان سينمايي به چيني‌ها زماني عملي مي‌شود كه سينماي ايران توانايي‌هاي بين‌المللي خود را در سينماي تجاري به نمايش بگذارد. اگر موفقيت جهاني «جدايي» نبود قطعاً چيني‌ها براي حضور اين فيلم در افتتاحيه جشنواره‌شان به ايران سفر نمي‌كردند. سينماي ايران با سينماي تجاري كه بتواند مردم عادي سراسر جهان را به سينماها بكشاند فاصله دارد. زماني كه ما فقط به چيني‌ها درخواست مشاركت مي‌داديم اين فرانسوي‌ها بودند كه گام‌هاي عملي را برداشتند و توانستند سهم خود را از سينماهاي چين به دست آوردند. پخش بين‌المللي كه سينماي فرانسه و امريكا در دست دارد هنوز در كشورمان شكل نگرفته و ايران به غيراز معدود فيلم‌هايي مانند «جدايي» فيلم‌هايي مي‌سازد كه صرفاً مصرف داخلي دارد و حضور بين‌المللي نيز اگر باشد محدود به جشنواره‌هاي خاص است.

تمايل چيني‌ها براي گسترش همكاري با كشورمان مي‌تواند همانطور كه طي قرن‌ها در مسير جاده ابريشم شكل گرفته بود، اين بار در حوزه سينما خود را بروز دهد. به شرط آنكه سينماگران ايراني بدانند كه شهروندان چيني چه فيلم‌هايي را بيشتر مي‌پسندند و اينكه چه موضوعاتي براي يك ميليارد و خرده‌اي چيني جذابيت دارد. حضور هيئت‌هاي اعزامي از چين فرصت خوبي براي آشنايي بيشتر سينماي دو كشور است. آشنايي‌هايي كه به همكاري بينجامد نه مانند ديدار‌هاي قبلي صرفاً به بيان ايده‌هاي بلندپروازانه محدود شود.


جوان/بازگشايي سالن‌هاي نمايش قشقايي و مولوي به مناسبت جشنواره تئاتر فجر


تحول جشنواره با حضور پررنگ سالن‌هاي خصوصي

با گذشت دو روز از آغاز سي و چهارمين دوره از بزرگ‌ترين گردهمايي تئاتري كشور، اين روزها محوطه تئاترشهر و سالن‌هاي دولتي و خصوصي در هياهوي تازه‌اي درگيرند و انگار تئاتر به يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي اهالي هنر كشور بدل شده است.

نویسنده : سپيده آماده

به گزارش «جوان»، روز ابتدايي جشنواره به روال معمول به دليل تبليغات محيطي محدود و همزماني اجراهاي صحنه‌اي با افتتاحيه با استقبال چنداني از سوي مخاطبان روبه‌رو نشد. از طرف ديگر اجراهاي صحنه‌اي جشنواره كه قرار بود در محوطه باز تئاترشهر، برج ميلاد و خانه هنرمندان ايران برگزار شد در روز ابتدايي جشنواره تنها در محوطه تئاترشهر برگزار شود و ديگر مكان‌ها مهمان اجراهاي صحنه‌اي جشنواره نبودند. اما از روز دوم كه با روز تعطيلي جمعه همزمان بود، جشنواره رنگ تازه‌اي به خود گرفت و حضور گسترده مخاطبان فضاي گرمي به جشنواره سي و چهارم داد. در اين روز از ساعت ۱۶ نمايش «رمز واي فاي شما چنده؟» از شهر رشت آغازگر اجراهاي خياباني در محوطه باز تئاترشهر بود. نمايش‌هاي «مرغ همسايه غاز نيست» از تفرش، «نوازش جوجه‌تيغي» و «ديگه هيچي نمونده» از تهران از ديگر نمايش‌هاي اجرا شده در فضاي باز مجموعه تئاترشهر بودند. همچنين در اين روز نمايش «دختري بر آب خروشان» از مرند در محوطه خانه هنرمندان و «پيروكي ماه پيره» از سنندج در محوطه برج ميلاد اجرا شدند. در بخش اجراهاي صحنه‌اي دومين روز جشنواره هم نمايش‌هاي «ترور» به كارگرداني حميدرضا نعيمي در سالن اصلي تئاترشهر، «متاستاز» به كارگرداني اصغر دشتي در تالار چهارسو، «قرار» به كارگرداني مهرداد كوروش‌نيا در تالار سايه، «دگرديسي پروانه شدن» به كارگرداني صوفيا برسزي از مجارستان در تالار مولوي، «اپراي مولوي» به كارگرداني بهروز غريب‌پور در تالار فردوسي، «اروند خون» به كارگرداني كوروش زارعي در سالن استاد سمندريان تماشاخانه ايرانشهر، «نگهبان و اژدها» به كارگرداني سحر رضواني در تالار استاد انتظامي خانه هنرمندان و «جان گز» به كارگردان نيما دهقان در تماشاخانه سرو به صحنه رفتند كه اجراهاي شب گذشته نسبت به اجراهاي روز اول جشنواره با استقبال بيشتري همراه بودند. يكي از رويدادهاي دومين روز جشنواره تئاتر فجر مراسم افتتاح سالن‌هاي قشقايي تئاترشهر بود كه با حضور علي مرادخاني معاون هنري وزارت ارشاد و مهدي شفيعي مديركل هنرهاي نمايشي با اجراي نمايش «مجلس قرباني سمنار» برگزار شد، اما قشقايي تنها سالني نبود كه پس از بازسازي بار ديگر به فهرست سالن‌هاي در حال اجراي شهر پيوست، تالار مولوي هم روز گذشته پس از مراحل بازسازي و افتتاح در هفته گذشته در اولين اجراي خود ميزبان نمايش «دگرديسي پروانه شدن» از كشور مجارستان بود.


جوان/نشست خبري جشنواره داستان انقلاب برگزار شد


بيان خفقان پيش از انقلاب در دهه چهارم انقلاب

دبير علمي هشتمين دوره جشنواره داستان انقلاب ابراز اميدواري كرد اين جشنواره با يادآوري آنچه بر مردم اين كشور گذشته است، باعث شود قدر انقلاب بيشتر دانسته شود.

نویسنده : محمدصادق عابديني

نشست خبري هشتمين جشنواره سراسري داستان انقلاب روز گذشته در محل حوزه هنري برگزار شد. در اين نشست مصطفي جمشيدي، دبير عملي جشنواره داستان انقلاب به بيان ويژگي‌هاي اين دوره از جشنواره پرداخت. جمشيدي با انتقاد از برداشت‌هايي كه داستان انقلاب را مربوط به حوادث سال 42 تا پيروزي انقلاب اسلامي در سال 57 مي‌داند، گفت: در اين دوره از جشنواره داستان انقلاب به همت و مدد جوانان خلاق، چنين تلقي‌اي از داستان و ادبيات انقلاب اسلامي شكسته شد و داستان انقلاب از واژه‌هاي تكرارشونده فاصله گرفته است. در واقع خلاقيتي كه طي اين مدت از جوانان انتظار داشتيم در اين دوره صورت گرفت. وي با تقدير از نويسندگان ادبيات انقلاب اسلامي افزود: ادبيات انقلاب اسلامي به جريان فراموش شده ادبيات نهيليستي و پوچ‌گرا كه از حدود 80 سال پيش وارد كشورمان شده است، لگدهاي آخر را خواهد زد و اين ادبيات مي‌تواند براي كشورهاي جهان سوم نمونه‌اي از ايستادگي انسان‌ها باشد. به همين دليل هم معتقدم اين آثار بايد براي ملت‌هايي كه درگير جريان بيداري اسلامي هستند ترجمه شود و به دست‌شان برسد. جمشيدي با بيان لزوم گسترش اقتباس سينمايي از ادبيات انقلاب اسلامي بيان داشت: سينماگران در برابر ادبيات زانو مي‌زدند تا كتابي بگيرند و به فيلم تبديل كنند، اما متأسفانه امروز شرايط برعكس شده و اين نويسندگان هستند كه دوست دارند اثرشان به فيلم تبديل شود. به همين دليل هم دوست داريم اقتباس در حوزه داستان انقلاب صورت بگيرد و در دنيا نيز چنين رويكردي مرسوم است و به نويسندگان سفارش مي‌دهند رمان و داستاني بنويسند كه بتوان آن را به فيلمنامه تبديل كرد و قابليت‌هاي سينمايي داشته باشد. در آن جلسه همچنين محمد زرويي‌نصرآباد، معاون اجرايي مركز محافل و جشنواره‌هاي حوزه هنري گفت: در مراسم اختتاميه جشنواره داستان انقلاب سه مجموعه داستان با عناوين «گوسفندي براي شاه»، «خلسه با طعم باروت» و «رؤياي يك ويلاي فرعوني» رونمايي خواهد شد. زرويي افزود: در هشتمين دوره جشنواره سراسري داستان انقلاب 330 اثر از 217 نويسنده به دبيرخانه رسيد كه در پايان از اين تعداد آثار، 13 اثر در بخش داستان كوتاه نوجوان، 13 اثر در بخش رمان نوجوان، 21 اثر در بخش داستان كوتاه بزرگسال و9  اثر در بخش رمان بزرگسال به مرحله نهايي داوري راه پيدا كردند. مراسم اختتاميه جشنواره داستان انقلاب روز دوشنبه پنجم بهمن‌ماه برگزار خواهد شد.


جوان/توزيع بين‌المللي «تنها ميان طالبان»


حضور مستند ايراني در بازار امريكا

مستند تحسين شده «تنها ميان طالبان» ساخته محسن اسلام‌زاده مستندساز جوان كشورمان قرار است در امريكا توزيع شود.

نویسنده : هادي عسگري

مستند تحسين شده «تنها ميان طالبان» ساخته محسن اسلام‌زاده مستندساز جوان كشورمان قرار است در امريكا توزيع شود. 
تنها ميان طالبان اولين حضور يك مستندساز ايراني در ميان اعضاي گروه طالبان در افغانستان است. روايتي كه محسن اسلام‌زاده تلاش كرده بدون موضع‌گيري تنها به عنوان يك دوربين شاهد در ميان گروهي برود كه در اذهان عمومي جهان و به خصوص در ايران چهره‌اي منفي دارند. حال اين مستند بعد از حضور موفق در جشنواره سينما حقيقت قرار است در امريكا توزيع شود. اين خبر را كارگردان مستند در برنامه تلويزيوني «هفت» عنوان كرد. در يكي از بخش‌هاي برنامه جمعه شب «هفت» محسن اسلام‌زاده، كارگردان و سليم غفوري، تهيه‌كننده مستند جنجالي «تنها ميان طالبان» حضور داشتند و درباره خبر توزيع اين مستند در خارج از كشور توضيحاتي را ارائه كردند. اسلام‌زاده در خصوص توزيع اين مستند در امريكا گفت: «يك شركت اتريشي مشتري اين فيلم است كه اتفاقاً پخش‌كننده فيلم «ارباب حلقه‌ها» بوده است و در حوزه مستند نيز فعال است. در حال مذاكره هستيم و اميدواريم بتوانيم در امريكا عرضه كنيم.»

در خلأ ساخت مستندهاي بحران در كشورمان، توليد مستندهايي از جنس «تنها ميان طالبان» مي‌تواند مشوق خوبي براي ديگر مستندسازان جوان باشد كه مي‌خواهند آثار ماندگاري را توليد كنند. اسلام‌زاده پيش از اين در گفت‌و‌گو با «جوان» درباره چگونگي ساخت «تنها ميان طالبان» گفته بود: تمام فيلم‌هايي كه پيش از اين درباره طالبان و ديگر گروه‌هايي كه عنوان جهادي دارند ساخته شده از زاويه جبهه مقابل آنها بوده است. حدود چهار سال پيش بود كه به فكر ساخت فيلمي از درون طالبان افتادم. از آن زمان تلاش‌هاي خودم را شروع كردم و حدود 40 ماه طول كشيد تا اعتماد آنها را جلب كنم. يعني از سال 90 كه به همراه محمد حسين جعفريان و الله مدد شاهسون (تنها بازمانده حادثه حمله طالبان به كنسولگري كشورمان در مزار شريف) به افغانستان و مزارشريف رفتيم تا 15 خرداد 93 كه توانستم به ميان طالبان بروم. وي با حضور در «هفت» گفت: اسم فيلم را از ابتداي فيلم انتخاب كرديم. از همان ابتدا كه محدوديت‌هاي سفر سبب شد تا بنده تنها به ميان طالبان بروم و در واقع اين شد كه من خود به روايت پرداختم.

در اين برنامه سليم غفوري تهيه‌كننده مستند نيز در توضيحاتي تأكيد كرد: «فيلم پيش‌فرض‌هاي ما را درباره طالبان دچار خدشه و تغيير مي‌كند. چون ما بي‌واسطه به تماشاي آنها مي‌نشينيم، بدون آنكه به پاي تحليل و تفسير تحليل‌گران سياسي بنشينيم. يكي از نكات جالب فيلم كه با باورهاي ما متضاد بود، تفسير آنها از وهابيت بود. در صورتي كه ما متصوريم طالبان و وهابيت در يك سمت و سو هستند، طالبان به ما گفتند آنكه تكفير مي‌كند وهابيون هستند و ما اهل تكفير نيستيم! حتي اينها به زيارت قبور امامزادگان مي‌روند و به شفاعت اعتقاد دارند.»
ثبت خاطرات حضور در كشوري بيگانه با آنكه توسط محققان خارجي كاري متداول به شمار مي‌رود در كشورمان چندان رواج ندارد و بسياري از خاطرات و مشاهدات محققان ايراني در سطح خاطرات شفاهي باقي مي‌ماند و فراموش مي‌شود. اما كارگردان «تنها ميان طالبان» تصميم گرفته است خاطرات 15 روزه‌اش ميان طالبان را به رشته تحرير درآورد. اسلام‌زاده در اين باره گفت: اين سفر براي من يك سفر پر استرس بود. شش ماه قبل از سفر دست نوشته‌هاي محمدحسين جعفريان را خواندم و تصميم گرفتم علاوه بر فيلمبرداري، خاطراتم را بنويسم و حالا ان‌شاءالله كتاب اين سفر نيز چاپ خواهد شد. چون جنس سفر به گونه‌اي بود كه نمي‌شد تمام احساس را با تصوير به نمايش كشيد. نبود برق و بهداشت از بزرگ‌ترين سختي‌هاي سفر بود. بالاجبار باتري دوربين‌ها را با باتري ماشين شارژ مي‌كردم. اين سختي‌ها در كنار ترس دستگيري توسط امريكايي‌ها بزرگ‌تر بود. كارگردان مستند «تنها ميان طالبان» ادامه داد: برخي انتقاد مي‌كنند چرا جنايات طالبان را به تصوير نكشيدي؟ پاسخ من اين است: تلاش ما اين بود كه روايت تا جايي كه مي‌تواند بي‌واسطه باشد و خيلي در آن دخل و تصرف نكنيم. شايد اين نقد آنها درست باشد و ما بايد گاهي فلش بك به گذشته مي‌زديم. لازم به ذكر است مستند «تنها ميان طالبان» موفق شد جايزه شهيد آويني را از نهمين جشنواره سينما حقيقت به دست آورد.


حمایت/رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی: جاهلیت مدرن در حال کشاندن‌جهان به سمت نابودی است

 
رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در کنفرانس «جهانی صلح بودایی» در میانمار، جهالت مدرن در عصر کنونی را مهم‌ترین عامل دوری انسان از صلح و مدارا بیان کرد.

«ابوذر ابراهیمی‌ترکمان» که به عنوان میهمان ویژه دومین روز از برگزاری این کنفرانس با تأکید بر اینکه بشر امروز بیش از هر زمان دیگر به صلح نیازمند است، گفت: رشد علمی بشر در سال‌های اخیر به صورت فزاینده و با سرعت پیش رفته است؛ اما در کنار این پیشرفت‌ها، اخلاق و توجه به همزیستی مسالمت‌آمیز و نیز صلح، نه تنها در حد مطلوب نیست؛ بلکه در برخی مواقع به قهقرا کشیده شده و بر این اساس پیش‌بینی‌ها از آینده بسیار نگران کننده است.

وی افزود: منظور من از «صلح» اعم از صلح منفی و صلح مثبت است. صلح منفی به معنی ترک جنگ ، مخاصمه و صلح مثبت به معنی آن است که علاوه بر ترک مخاصمه و جنگ، باید موازین حقوق بشر، همزیستی مسالمت‌آمیز و کرامت انسانی نیز رعایت شود. به عبارت دیگر، صلح مثبت بر چارچوب مشترکی از ارزش‌های جهانی استوار است از جمله: احترام به شأن و منزلت و حقوق انسانی، عدالت، عدم‌خشونت، مدارا، بردباری و فرایند مشارکت پویا و مثبتی که در آن گفت‌وگو تشویق می‌شود و تضاد‌ها و برخورد‌ها در روح همکاری و درک متقابل حل می‌شوند.

رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ادامه داد: روشن است در هنگامی که صلح مثبت وجود داشته باشد، حتماً صلح منفی نیز وجود دارد؛ اما لزوماً در مواقع صلح منفی، صلح مثبت وجود نخواهد داشت.

ابراهیمی‌ترکمان در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: همچنین منظور از «عقل» در سخنان امروزم، عقلی است که در فرهنگ اسلامی در برابر جهل قرار گرفته است و به همین دلیل ممکن است کسی عالم و دانشمند باشد؛ اما بر اساس این تعریف به دلیل بی‌خردی، جاهل محسوب شود و از سوی دیگر ممکن است کسی فاقد دانش و علم باشد؛ اما در این تعریف عاقل به شمار آید.

وی ادامه داد: مسلم است که هیچکس از وضعیت صلح در عصر کنونی رضایت ندارد. جهان در عصر حاضر شاهد پایمال شدن ابتدایی‌ترین حقوق انسان‌هاست. عصری که پیش‌تر گمان می‌رفت که باید آن را عصر حقوق بشر نامید. حال باید بررسی کرد که راه‌های بازگرداندن اندیشه صلح در میان جوامع چه هستند و خرد چه نقشی در این میان دارد. به نظر می‌رسد که مبارزه با جهالت مدرن و بازگشت به خرد و معنویت، دو راه اساسی برای نیل به چنین هدفی به شمار می‌آیند.

عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی کشورمان در ادامه سخنان خود در توضیح مبارزه با جهالت مدرن، بیان کرد: مهم‌ترین ویژگی عقل، شناخت حقایق و تشخیص حق از باطل است و فقدان آن در روایات اسلامی به فقر تعبیر شده است.

وی همچنین تأکید کرد: یکی از مظاهر جهالت مدرن، خودمطلق‌انگاری و‌گاه خودخداپنداری است. انسانِ خودمطلق‌انگار خود را جای خدا می‌نشاند و قضاوت‌های قطعی خود را مقدس شمرده و انجام آن‌ها را فریضه می‌پندارد. انگاره‌های خود‌مطلق‌انگاری، جایی برای نیاز و احترام به اندیشه دیگران باقی نمی‌گذارد و در چنین وضعیتی، صلح از دایره انگاره‌های فردِ خودمطلق‌پندار بیرون می‌رود.زیرا پیش‌فرض صلح، پذیرش احترام به اندیشه دیگران و خروج از مطلق‌انگاری است. به همین دلیل با آنکه رشد علمی وجود داشته است؛ اما به دلیل خودمطلق‌انگاری‌ها، رشد عقلی تحقق نیافته و همین سبب پیدایش جهالت مدرن است که آثار آن دوری از معنویت و اخلاق را رقم می‌زند.

ابراهیمی‌ترکمان ادامه داد: در جهالت مدرن، اصالت لذت بر سایر شئون انسانی چیره می‌شود. متأسفانه جاهلیت مدرن به سلاح علم و دانش مجهز گشته و سرعت آثار تخریبی‌اش بیش از دوران جاهلیت بدوی است. در دوران جهالت بدوی، آثار تخریبی جهالت از خود فرد و اطرافیان و نیز تا حدودی از منطقه‌اش فرا‌تر نمی‌رفت؛ اما جهالت مدرن امروز فراگیر شده و جهان را در کام خود فرو برده است.

 در فرهنگ اسلامی‌، رفتارهای انسان از باورهای او سرچشمه می‌گیرد

رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی همچنین با بیان اینکه در فرهنگ اسلامی‌، رفتارهای انسان از باورهای او سرچشمه می‌گیرد، گفت: به همین دلیل دین اسلام ابتدا باور انسان‌ها را به خداوند و آخرت؛ با ارجاع به فطرت خداجویی تقویت می‌کند و سپس آن‌ها را به سوی اعمال صالح هدایت می‌کند.

وی همچنین با پرداختن دوباره به مفهوم صلح، اظهار کرد: یکی از اعمال صالح «صلح» است. صلح هم از طریق فعل و هم ترک فعل می‌تواند محقق شود. فرمان دین به صلح متأثر از فرمان عقل به صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز است. پیامبران برای اینکه خرد پنهان مانده انسان‌ها را برانگیزند، نازل شده‌اند. عقلِ آلوده‌نشده به جهالت و شهوات، یعنی عقل پاک، هیچگاه صلح را به مثابه شر تلقی نمی‌کند و آن را خیر می‌انگارد.

 100آیه درباره صلح

ابراهیمی ترکمان در ادامه سخنان خود با استناد به متون اسلامی در خصوص صلح، گفت: در قرآن کریم در بیش از یکصد آیه به طور مستقیم یا غیر‌مستقیم به صلح اشاره شده است. در یکی از آیات آمده است که «صلح خیر است». در کل در فرهنگ اسلامی، اصالت با «صلح» است. همچنین قرآن کریم مؤمنان را به صلح و آشتی دعوت کرده و می‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همگى در صلح و آشتى درآیید و از گام‌هاى شیطان پیروى نکنید که او دشمن آشکار شماست‏.»

وی با تأکیدی دوباره به اینکه جهالت مدرن در عصر کنونی مهم‌ترین عامل دوری انسان از صلح و مداراست، خاطرنشان کرد: وظیفه رهبران و کسانی که سخنانشان در دیگران نافذ است، این است که به زدودن جهالت از پندار و کردار جوامع بیاندیشند و راه‌های عملی برای برون‌رفت از چنین وضعیتی را تبیین کنند.


حمایت/وزارت ارشاد بر سر دوراهی

 
این روزها مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پیشنهاد شهرداری تهران برای انتقال نمایشگاه به مجموعه «شهر آفتاب» که بالغ بر هزار میلیارد تومان خرج احداث آن شده‌، روبرو است.‌ پیشنهادی که این وزارتخانه را بر‌سر دوراهی یک انتخاب سخت قرار داده است.

به گزارش تسنیم،‌ هفته گذشته داغ‌ترین اخبار حوزه فرهنگ و کتاب و کتابخوانی خبر انتقال نمایشگاه کتاب تهران از مصلی به شهر آفتاب بود،‌ خبری که رسانه‌ها را نیز شوکه کرد. اما در نهایت سید‌عباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد یک روز پس از انتشار این خبر در نشست خبری به تشریح جزئیات موضوع پرداخت.

وی در این نشست ضمن اشاره به چراغ‌سبزهای شهرداری برای برگزاری نمایشگاه در شهرآفتاب از دغدغه‌ها و خواسته‌هایی که مجموعه ارشاد و تشکل‌ها در زمینه انتقال نمایشگاه دارند‌، سخن گفت و در نهایت تصمیم قطعی را به هفته‌های آینده موکول کرد.

با وجود اینکه خانه به دوشی نمایشگاه کتاب تهران سال‌هاست به عنوان دغدغه اهل فرهنگ مطرح شده و ناشران در سال‌های پس از انتقال به مصلی همواره از شرایط موجود گلایه داشته‎اند‌، این بار هم با انتقال آن به شهر آفتاب مخالفت دارند.‌ علاوه بر مخالفت صریح ناشران که پیش از این در گفت‌وگو با رسانه‌ها مطرح شده است،‌ تشکل‌های نشر نیز در نخستین‌ اظهارنظر رسمی خود به وزارت ارشاد شرایط جغرافیایی و دسترسی شهر آفتاب را مناسب نمایشگاه کتاب تهران ندیده و حداقل برای سال 95 این مکان را مناسب برگزاری نمایشگاه نمی‌دانند.

  بازدید دوباره تشکل‌های نشر نیز کارساز نشد

اما در تازه‌ترین اقدام و برای حصول اطمینان بیشتر، شورای تشکل‌ها متشکل از‌ اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران،‌ اعضای تعاونی آشنا، انجمن آموزشی و انجمن دانشگاهی و... اواخر هفته گذشته برای دومین‌بار به شهرآفتاب رفته و شرایط را از نزدیک بررسی و نظر نهایی خود را به وزارت ارشاد اعلام کردند.

شنیده‌ها حکایت از آن دارد که تشکل‌ها در اظهارنظر خود به مجموعه وزارت ارشاد،‌ با اشاره به استانداردهای برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب به برخی نواقص موجود در مجموعه شهر آفتاب و از جمله مهمترین آن‌ها یعنی شرایط دسترسی به محل نمایشگاه اشاره کرده‌اند، شرایط و زیرساخت‌هایی که طبیعتا‌ً طی 4 ماه مانده به برگزاری نمایشگاه کتاب فراهم نخواهد شد. بنابراین تشکل‌های نشر بار دیگر تصمیم‌گیری در این زمینه را به خود وزارت ارشاد واگذار کرده‌اند.

با این وجود به نظر می‌رسد،‌ تصمیم وزارت ارشاد و شهرداری تهران برای جابه‌جایی نمایشگاه از مصلی قطعی شده و تنها می‌ماند‌، اجرایی کردن چند اقدامی که قالیباف قولش را به جنتی و صالحی داده است.

  تصمیم‌گیری قالیباف و شورای شهر

به همین منظور جلسه شورای شهر و شهردار تهران قرار است،‌ ظرف امروز و فردا در شهرآفتاب برگزار شود تا شرایط مورد نظر ارشاد را بررسی کنند.‌ اینکه آیا شهرداری می‌تواند همه شرایط موجود برای برگزاری یک نمایشگاه استاندارد را فراهم کند یا خیر؟ اکنون مشخص نیست،‌ اما آنچه که مشخص است این که وزارت ارشاد امروز در آستانه یک تصمیم‌گیری بزرگ و پرمخاطره ایستاده است. از سویی مصلی تهران قطعاً‌ محل مناسبی برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران نیست و این گفته سید‌عباس صالحی مبنی بر اینکه در سال‌های‌‌ آتی نمایشگاه با ماه رمضان و برگزاری نماز عید فطر تلاقی پیدا می‌کند‌، کاملا منطقی است.

اما از سوی دیگر مصلی تهران به لحاظ موقعیت مکانی در سال‌های اخیر بهترین شرایط دسترسی را در کمترین زمان ممکن از هر نقطه شهر به نمایشگاه ایجاد کرده است،‌ وجود چندین خط و ایستگاه مترو در اطراف مصلی‌، دسترسی چندین خط اتوبوس از نقاط مختلف شهر به پایانه شهید بهشتی،‌ دسترسی‌های شخصی و تاکسی‌های سواری و ... همه و همه شرایطی را به‌وجود آورده بود که نه تنها ترافیک اطراف مصلی در ایام نمایشگاه تبدیل به یک معضل نشد،‌ بلکه مخاطبان نیز از این سفر کوتاه درون‌شهری بسیار راضی بودند.

  انتخاب شهر آفتاب و پرسش‌های بی‌پاسخ

اما در نقطه مقابل، «شهرآفتاب» قرار دارد که بزرگترین چالش آن دسترسی است. «شهر آفتاب» در مجاورت حرم مطهر بنیان‌گذار انقلاب و در فاصله اندکی از فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) واقع شده است،‌ طبیعتاً یکی از بهترین راه‌های دسترسی به این مکان باید خط مترو باشد‌، اینکه شهرداری می‌تواند در 4 ماه باقی مانده ایستگاه شهر آفتاب را آماده بهره‌برداری کند؟ اینکه آیا یک خط مترو و یک ایستگاه پاسخگوی حجم مراجعات مخاطبان از نقاط مختلف شهر به نمایشگاه کتاب تهران خواهد بود؟ اینکه ظرفیت‌های حمل و نقلی که طبیعتا‌ً شهرداری در اطراف شهر آفتاب برای رفت‌و‌آمد مخاطبان نمایشگاه در نظر خواهد گرفت مناسب خواهد بود؟ اینها‌ پرسش‌هایی است که به نظر می‌رسد وزارت ارشاد و حتی خود شهردار تهران نیز پاسخ روشنی برای آن ندارند.

بنابراین شاید بهتر باشد که وزارت ارشاد و شهرداری که خوشبختانه به توافقات خوبی برای برگزاری نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب رسیده‌اند،‌ صبر پیشه کرده و این دوره را نیز در مصلی برگزار کنند‌ تا در فاصله یک ساله و چهار ماه مانده به برگزاری دوره سی‌ام نمایشگاه شهر آفتاب با همه زیرساخت‌ها‌، تجهیزات محیطی و حمل و نقلی در اختیار بزرگترین رویداد فرهنگی سال قرار گیرد.
 

روزان/سالار عقیلی در شبکه من و تو چه گفت؟


روزان نیوز-سالار عقیلی پیش از برگزاری کنسرت خود در لندن به استودیو من‌وتو رفت.
حضور سالار عقیلی خواننده موسیقی ایران در یکی از برنامه‌های شبکه‌ ماهواره‌ای من و تو، ادامه پخش صدای این خواننده در معمای شاه در هفته‌های پیش رو در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته و مشخص نیست آیا همچنان این سریال بدون تغییرات و با تیتراژ کنونی پخش خواهد شد.

سریال معمای شاه به اندازه کافی غرق در حواشی بود که نیازی به یک حاشیه تازه نداشته باشد اما  امروز حاشیه‌ای تازه گریبان این سریال را گرفت.

سالار عقیلی خواننده موسیقی سنتی ایران که پیش از این موسیقی سریال معمای شاه را خوانده، پیش از برگزاری کنسرت خود در لندن به استودیو من‌وتو  رفت و در برنامه من‌وتوپلاس گفت و گو کرد.

ماجرای حضور سالار عقیلی در شبکه من و تو

عقیلی در این گفت‌وگو به برنامه کنسرت‌‌هایش در شهرهای مختلف انگلیس و همچنین کنسرت‌های بعدی‌اش در آمریکا اشاره کرد و از استقبال مردم اشاره کرد. این خواننده همچنین درباره چالش برگزاری کنسرت در خارج از ایران، گفت: در خارج از ایران هزینه برگزاری کنسرت بسیار بالا است. به عنوان نمونه در سالن برج میلاد، پیانویی است که می‌شود نواخت اما وقتی در اینجا خواستیم پیانو روی سن داشته باشیم، هزار و پانصد دلار هزینه اضافه طلب کردند.

عقیلی در این گفت‌و‌گوی دوازده دقیقه‌ای درباره نخستین اجرای حرفه‌ای‌اش در سال 1374 در فرهنگسرای شفق سخن به میان آورد و درباره تلاش‌‎هایش برای برگزاری کنسرت در شهرستان‌های ایران و گستره فعالیت‌هایش نکاتی را مطرح کرد و در نهایت نیز این گفت و گو با اشاره مجدد به کنسرت‌های این خواننده در انگلیس به انتها رسید. در واقع این خواننده موسیقی سنتی ایران عمدتاً از این برنامه به عنوان فرصتی برای تبلیغ کنسرت‌هایش استفاده کرد.

برخی رسانه‌ها گزارش داده‌اند که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرده است درباره حضور این خواننده موسیقی سنتی ایرانی پس از بازگشت او به ایران، توضیحات لازم ارایه خواهد شد و در واقع مسئولان دفتر موسیقی بنا دارند تا بازگشت عقیلی به ایران و اخذ توضیحات از او، در این باره موضع گیری رسمی نداشته باشد.


روزان/نمایش فیلم جدید «بهمن قبادی» در جشنواره برلین


روزان نیوز- مستند «زندگی در مرز» به فیلم‌های جشنواره برلین اضافه شد.
«زندگی در مرز» یکی از فیلم‌های اضافه شده به نمایش‌های ویژه بخش «Generation» جشنواره فیلم برلین است. قبادی در این فیلم داستان زندگی هشت کودک در اردوگاه پناهندگان سوریه را در مواجهه با حملات داعش را مقابل دوربین برده است.

مسئولان برگزاری شصت‌وششمین جشنواره فیلم برلین، مستند «زندگی در مرز» از بهمن قبادی و «خاطرات آنه فرانک» به کارگرانی «هانس استنبیشلر» را به فهرست نمایش‌های ویژه بخش «Generation» این رویداد سینمایی اضافه کردند.

در فیلم مستند «زندگی در مرز» که ایده اصلی و تهیه‌کنندگی آن برعهده این کارگردان ایرانی بوده است، هشت کودک در اردوگاه پناهندگان سوریه داستان زندگی خود را در مواجهه با حملات داعش در مقابل دوربین روایت می‌کنند.

پیش از این هم دو فیلم «رویای دم صبح» و «والدراما» به عنوان نمایندگان سینمای ایران در بخش «Generation» جشنواره فیلم برلین معرفی شده بودند، ضمن این که فیلم «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان در بخش پانوراما و فیلم «اژدها وارد می‌شود» به کارگردانی مانی حقیقی نماینده ایران در بخش اصلی جشنواره است.

رفیع پیتر کارگردان ایرانی هم با فیلم «من سیاه» از کشورهای فرانسه، مکزیک و آلمان در بخش اصلی جشنواره‌ی برلین حضور دارد.

شصت و ششمین دوره جشنواره فیلم برلین از تاریخ 11 فوریه (22 بهمن) با حضور «مریل استریپ» بازیگر برنده سه جایزه اسکار هالیوودی در راس هیات داوران با نمایش فیلم «درود بر سزار» ساخته جدید «برادران کوئن» آغاز به کار می‌کند و تا 21 فوریه (دوم اسفند) ادامه خواهد داشت.
 

روزان/مجید مظفری مدیر کاخ مردمی جشنواره فیلم فجر شد



روزان نیوز- مجید مظفری، با حکم محمد حیدری مدیر کاخ مردمی جشنواره فیلم فجر شد.
با حکم دبیر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر مجید مظفری به عنوان مدیر کاخ مردمی جشنواره فیلم فجر منصوب شد.
در حکم محمد حیدری آمده است:

هنرمند گرانقدر

جناب آقای مجید مظفری

ناگفته پیداست که مردم سرمایه‌های اصلی سینما هستند و تکریم تماشاگران مهم‌ترین وظیفه جشنواره فیلم فجر است. کاخ مردمی جشنواره به سبب حضور همزمان هنرمندان و مردم عزیزمان از پر اهمیت‌ترین و در عین حال حساسترین بخش‌های جشنواره فیلم فجر به حساب می‌آید. لذا با توجه به تجربه غنی و شناخت حضرتعالی از تماشاگران سینمای ایران، شما را به عنوان مدیر کاخ مردمی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر منصوب می‌کنم.
برای شما از درگاه خداوند منان توفیق روز افزون خواستارم.


روزان/زنان مستندساز ایرانی در جشنواره زنان بروکسل


روزان نیوز- ۳ فیلم مستند ایرانی در جشنواره فیلم های زنان بروکسل شرکت می‌کنند.

هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های زنان Elles Tournent بروکسل میزبان آثار زنان مستندساز ایرانی است.
این جشنواره که مختص به رقابت گذاشتن آثار زنان فیلمساز است؛ سه مستند ایرانی را به رقابت می‌گذارد.
نینجای ایرانی به کارگردانی مرجان ریاحی، حرفه: مستندساز ساخته مشترک سپیده ابطحی، فرحناز شریفی، شیرین برق نورد، فیروزه خسروانی، مینا کشاورز، سحر سلحشور و ناهید رضایی و آی مثل ایران ساخته ساناز آذری به نمایندگی از ایران در این رویداد حضور دارند.
هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های زنان Elles Tournent بروکسل 28 ژانویه تا اول فوریه در بلژیک برگزار می‌شود.


سیاست روز/وقتي استاد آواز ايران مواضعي متفاوت از نظرات خود مي‌گيرد


به كدام سازِ شما برقصيم استاد؟!

 
اگر اشتباه نكنم، آخرين روزهاي دي‌ماه سال ۸۲ بود. يكي از دوستان تماسي گرفت و از برگزاري يك كنسرت باشكوه خبر داد. توضيح داد و دست آخر هم گفت: «هستي؟» و من هم پاسخش دادم و به تالار وزارت كشور رفتم. عنصر كوچكي از اتفاق بزرگي كه قرار بود در آن سالن رخ بدهد بودم. دو شبانه‌روز بي‌خوابي و دست آخر هم همه چيز مهيا شد تا جمعيت داغديده و البته مشتاق به سالن وزارت كشور بيايد تا «همنوا با بم» صداي آواز استاد و ساز اساتيد ديگر را بشنوند.

سه شب متوالي ميهمان هنر استاداني بوديم كه شب‌هاي زمستاني را برايمان گرم كرده بودند. آن شب‌ها اولين برخوردهاي «خيلي نزديك» من با استاد آواز ايران بود. كسي كه به شدت «قانون‌مند» بود و حتي بر كوچك‌ترين موارد و مسائل هم دقت نظر داشت. قانونِ نظم در كنسرتي كه پس از سال‌ها قرار بود در فضاي موسيقي كشور بدرخشد و همينطور هم شد.

اما چند سال بعد، همه آن شخصيت بزرگ در ذهن و دلم فرو ريخت. مرد قانون‌مندِ آوازِ ايراني به يكباره كسي شد كه نمي‌شناختمش. انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بهانه‌اي شد تا «شجريان» موسيقي «ايراني»، حرف‌هاي «خارجي» بزند. استاد، در روزهاي گرد و غبار فتنه، كت‌ و شلوار و كراواتش را پوشيد و به سمت غرب قدم برداشت.

توهمات دوستان سياسي، روي او هم اثر گذاشت و عجيب آنكه حرف‌هايش را براي دل خنك كردن «خارجي»ها به بزم دشمنان ملت ايران برد.

مصاحبه‌هاي گوناگون با بي‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، سیانان، تلویزیون استرالیا و‌... هركدام تصويري تيره‌تر را از استاد ارائه مي‌داد. مردي كه اول دولت را نشانه گرفت، بعد امام، نظام و انقلاب و دست آخر هم تيري به سمت «اسلام» پرتاب كرد. از قاري قرآن و شهره به «ربنا» بعيد بود، اما افسوس كه واقعيت داشت.

او از «تفنگت را زمين بگذار» گفت و خواند، اما تفنگ او رو به همه ارزش‌ها گرفته شده بود و «رگبار» واژه‌ها بود كه شليك مي‌شد. 
اما هفته گذشته اتفاقاتي رخ داد كه باعث شد باز هم نام او بر سر زبان‌ها بيفتد. سخناني كه نمي‌توان در مورد آن به نتيجه درستي رسيد. آيا اين همان شجرياني بود كه سال ۸۸ به بعد مواضع «افراطي» داشت؟ باز هم باورپذير نبود.

اين سخنان آنچنان با مواضع وي در سال‌هاي قبل در تضاد است كه شايد نياز باشد به هركدام به صورت جدا و تفكيك شده بپردازيم. 
«در این مدت ایرادهایی به خانه‌ موسیقی وارد شده و می‌گویند شورای عالی و هیأت‌مدیره غیرقانونی است که این موضوع به هیچ عنوان صحت ندارد. همه چیز قانونی است و حقوقدانان نیز بر این موضوع صحه می‌گذارند که فعالیت هیأت‌مدیره و شورای عالی تا اسفندماه سال ۹۴ قانونی است و در این تاریخ باید دوباره انتخابات برگزار و شورای عالی و هیأت‌مدیره‌ جدید انتخاب شود. من بیش از هر کس دیگری در این زمینه تحقیق کرده‌ام. به نظر می‌رسد گاهی در طرح این مسائل، برخی غرض‌ورزی‌های شخصی وجود دارد که باعث تأسف است.»

استاد در اين سخنان خود به وضوح بر قانون تاكيد مي‌كنند و همه چيز را قانوني مي‌دانند. ضمن آنكه براي تثبيت سخنان خود به كارشناسي حقوق‌دانان مي‌پردازند. حال سوال اين است كه آيا در سال ۸۸ قانون متر و معيار نبود؟ آيا آن موقع حقوق‌دانان و فقهاي شوراي نگهبان بر سلامت انتخابات صحه نگذاشتند؟ آيا آن زمان برخي غرض‌ورزي و كينه برخي‌ها از شخص خاصي باعث نشد كه امنيت ايران به خطر بيفتد؟ آيا آن موقع اردوكشي‌هاي خياباني كار قانوني بود؟ آيا اينها باعث تاسف نبوده و نيست؟ پاسخ استاد براي اين سوال‌ها لازم است كه هرچه باشد توجيهي براي رفتارهاي وي نيست.

«شما وقتی می‌خواهید مسأله‌ای را نقد کنید، باید آداب نقد را بجا بیاورید. اگر عضو خانه‌ موسیقی هستید و خودتان را جزو خانواده‌ی موسیقی می‌دانید، چرا نقدهای‌تان را رسانه‌ای می‌کنید؟ کسی که انتقاداتش را بدون آن‌که ابتدا در خود خانه مطرح کند، رسانه‌ای می‌کند، مصلح نیست.»

بياييد اين جملات را بازطراحي كنيم: «شما وقتی می‌خواهید مسأله‌ای را نقد کنید، باید آداب نقد را بجا بیاورید. اگر عضو ايران هستید و خودتان را جزو خانواده‌ی ملت ايران می‌دانید، چرا نقدهای‌تان را رسانه‌ای می‌کنید؟ کسی که انتقاداتش را بدون آن‌که ابتدا در خود خانه مطرح کند، رسانه‌ای می‌کند، مصلح نیست» عجب كه اين سخنان چقدر به اظهارات تند استاد مي‌چسبد. اظهاراتي كه در مصاحبه‌هاي رنگارنگ يك به يك رونمايي مي‌شدند و شجريانِ ايراني، از اينكه در رسانه‌هاي دشمن نقشي ايفا كند، ابايي نداشت.

همين نقد را چند سال پيش محمدرضاي لطفي عزيز به دوست دوران گذشته‌اش داشت «امروز من شخصاً نمی‌فهمم شجریان به عنوان یک موزیسین موفق که این همه کنسرت داده و کار تولید کرده و آثارش در رادیو و تلویزیون پخش شده و بیش از ۳۰۰ کنسرت خارج از کشور داشته، چرا اکنون اعتراض می‌کند؟‌ من این را نمی‌فهمم. یک وقت شما را برای سالیان دراز محروم کرده‌اند و با کلی بدبختی یک کنسرت برگزار می‌کنید و هزارگونه مشکل دارید و اعتراض می‌کنید؛ اگر چنین شخصی بخواهد بر روی این مسائل صحبت کند قابل فهم است... ضمن اینکه من اصلا دوست ندارم هنرمندان‌مان تریبون خودشان را از داخل به خارج از کشور ببرند. به همین دلیل شخص من هرگز با بی‌بی‌سی مصاحبه نکرده‌ام. با صدای آمریکا در طول ۲۵ سال فعالیتم در خارج از کشور به طور مشروط مصاحبه کرده‌ام... بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رادیو بین‌المللی فرانسه و یا سایر رسانه‌های آن‌طرفی در ۱۰ سال اخیر مواضع اپوزیسیون به ایران دارند و گاهی اوقات نیز کار را به براندازی حکومت نیز می‌کشانند. این را ما امروز به طور رسمی می‌دانیم و آخرین صحبت‌های وزیر امور خارجه انگلستان همه موید این رویکرد آن‌ها است. طبیعی است وقتی امروز رسانه‌های آن‌طرفی این امکان را به یک هنرمند می‌دهند تا بیاید در بی‌بی‌سی صحبت کند، حتماً باید در درجه اول اپوزیسیون یا نیمچه اپوزیسیون باشد... من حق دارم دوست نداشته باشم به عنوان یک هنرمند در صدای آمریکا و بی‌بی‌سی انگلستان که به عنوان دو ارگان دولتی مشغول فعالیت هستند، حرف بزنم. من حتی اگر هزار مشکل در ایران داشته باشم ترجیح نمی‌دهم هرگز در تریبون‌هایی که قصد اصلاح و کمک به مردم ایران را ندارند هم‌صدا شوم.»

حال سوال اين است كسي كه حرف خانه را به بيرون برد و از هرچه دلش خواست گفت و به ايران و اسلام و انقلاب تاخت، مصلح بود؟ 
«در میان این انتقادها به‌نظر می‌رسد، برخی می‌خواهند با مطرح کردن نام‌شان در رسانه‌ها، خودشان را بزرگ کنند که اتفاقا این اقدام کاملا به ضررشان است. برخی‌ها یک جانبه قضاوت می‌کنند و بعد هم آن را رسانه‌ای می‌کنند. در حالی که حتی حاضر نیستند به دعوت خانه‌ موسیقی برای حضور در جلسه‌ی نقد پاسخ دهند. اگر مشکلی دارید بیایید و همین جا پاسخ خود را بگیرید.»

نام شجريان بزرگ است، همان‌طور كه نام افرادي نظير حسین علیزاده، کامبیز روشن‌روان و... بزرگ است.

اما آيا شما و امثال شما در سال ۸۸ از همين ابزار استفاده نكرديد؟ شما يك‌طرفه به قاضي نرفتيد؟ هم‌فكرهاي شما در سال ۸۸ توهمات خود را رسانه‌اي و خياباني نكردند؟ مگر در سال ۸۸ از معترضان دعوت نشد تا بيايند و هرآنچه دل تنگشان مي‌خواهد در مقابل عالي‌ترين مقام اين مملكت بگويند؟ خروجي آن جلسه و جلساتي از اين دست چه بود؟ چرا آنها نيامدند تا اگر مشكلي داشتند پاسخي بگيرند؟ و چرا شما از چنين افراد قانون‌ندان و قانون‌شكني حمايت كرديد؟ يا شما هم مثل آنها یک جانبه قضاوت كرديد يا اساسا مسئله قضاوت نبود و غرض‌ورزي در كار بود.

چگونه مي‌شود كه امسال، باز هم به صورت يك‌جانبه شما و مجموعه تحت نظرتان را كاملا قانوني مي‌دانيد و مي‌گوييد «اگر مشکلی دارید بیایید و همین جا پاسخ خود را بگیرید» اما آنها كه در سال ۸۸ مشكل‌آفرين بودند، نه تنها نيامدند كه از راه‌ها و فرجه‌هاي قانوني استفاده نكردند؟ شما چرا قانون‌هاي اين مملكت را زير پا گذاشتيد و ابايي هم از آن نداشتيد و مدعي بودید من راه خودم را مي‌روم و آنها...

«بیان این مطالب می‌تواند از طرف خانه مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. تمام این موارد جواب دارد و اگر خانه‌ موسیقی از طریق قانونی پیگیر باشد، به‌راحتی می‌تواند این کار را انجام دهد. ما حرمت هنرمندان را نگاه می‌داریم؛ اما به‌شرط آن‌که آبروی خودمان در خطر قرار نگیرد.» 
بيان مطالب شما چطور؟ نبايد مورد پيگرد قانوني قرار مي‌گرفت؟ اتفاقا اگر برخوردي هم با شما نشد به خاطر حرمتي بود كه جمهوري اسلامي برايتان قائل بود. دولت و نظام و مردمي كه شما به دين، آيين، انقلاب و همه ارزش‌هايش توهين كرديد، در مقابل سخنان و رفتار شما به خاطر خاطرات خوب گذشته سكوت كرد.

مسئولانش هنوز هم كه هنوز است حرمت نگاه مي‌دارند، اما شما چه كرديد؟ 
شرمنده كه چنين مي‌نويسيم، اما شما براي حرمت‌شكني و سنگ زدن به ديوار بلند انقلاب از نردبان هر بي‌سر و پايي بالا رفتيد. شما براي بزرگ شدن چنين نكرديد، اما نمي‌توانيم آن سخنان خلاف قانون و منطق را به پاي غرض‌ورزي ننويسيم.

«عملکرد ما کاملا شفاف است. برخی افراد سخنانی بی‌پایه و اساس را مطرح می‌کنند، بدون آن‌که مدرکی برای آن داشته باشند و بدتر این‌که آن‌ها را رسانه‌ای می‌کنند که این اقدام به هیچ عنوان کار صحیحی نیست.» 
عملكرد شفاف شما را خودتان تائيد مي‌كنيد يا مراكز قانوني؟ اگر كسي مبادي قانوني شما را قبول نداشته باشد چه مي‌كنيد؟ سخنانشان بی‌پایه و اساس مي‌شود؟ اگر چنين است، شما براساس كدام پايه محكم و استواري و برچه اساسي آن همه تهمت را به جمهوري اسلامي نسبت داديد؟ كار شما صحيح بود؟

باز هم با عرض شرمندگي ما نمي‌توانيم از يكي از چهره‌هاي ماندگار موسيقي و هنر اين مملكت بپذيريم كه روي بامي بنشيند كه دو «هوا» داشته باشد. بعضي وقت‌ها قانون برايش مهم باشد و برخي مواقع آنرا لگدمال كند. از غرض‌ورزي بگويد و خودش چنين كند. از منطق، سند و مدرك بگويد و خودش به آنها وقعي ننهد. بيرون بردن حرف درون خانه را نكوهش كند و خودش نه تنها حرف را از در خانه بيرون ببرد كه از مرزهاي يك مملكت هم فراتر ببرد. كسي كه از مردم بگويد و خودش در آغوش دشمنان اين مردم قرار بگيرد.

اينها از آدمي كه مويي سپيد كرده و در اين ملك و مملكت شهره شده است و هواداراني دارد، نه تنها بعيد است كه مايه خجالت است. 
ما به جاي شما خجالت مي‌كشيم. ما از بيان چنين مباحثي خجالت مي‌كشيم، اما واقعا ما به كدام ساز شما بايد برقصيم استاد؟!


شهروند/حاشیه‌های ترانه‌های چاووشی در «شهرزاد» همچنان ادامه دارد آنچه مردم می‌پسندند آنچه ارشاد نمی‌پسندد


محمد صدیقی|  کافیست مجموعه‌ای، آهنگی، خواننده‌ای، ترانه‌ای یا هر مولف و محصول فرهنگی گل کند تا منتقدان صف بکشند. اسماعیل امینی که این روزها دبیر جشنواره شعر فجر هم هست از ترانه شهرزاد انتقاد کرد و پشت بند آن، سعید بیابانکی (شاعر) هم به جمع منتقدانش پیوست. البته این نخستین اظهارنظر اسماعیل امینی نبود که طرفداران محسن چاووشی را به واکنش واداشت. پیش از این هم با اظهارنظری دیگر راجع به یدالله رویایی (شاعر شهیر شعر منسوب به شعر حجم)، علاقه‌مندان این شاعر را آزرده کرد. او درباره یدالله رویایی چندی پیش عنوان کرد که این شاعر نقش مهمی درشعر معاصر نداشته و همچنین درباره شعر چاووشی در تیتراژ مجموعه شهرزاد گفت: «بعضی از سطرهای ترانه «کجایی»، یا معنای درست و حسابی ندارد یا معنایش قابل فهم نیست. حتی کسانی از اهل زبان فارسی کمک خواسته‌اند که سطرهای سخت این ترانه را برایشان معنا کنند! یادش به خیر آن روزگاری که ترانه‌ها معنی داشت و سخنرانی‌ها معنی داشت و خبرهای روزنامه‌ها معنی داشت و آدم‌ها آن‌قدر خوش‌خیال بودند که خیال می‌کردند، معنی داشتن چیز مهمی است و حرف بی‌معنی، هیچ ارزشی ندارد.» این اظهارنظر راجع به ترانه چاووشی وقتی بیشتر به چشم می‌آید که به ترانه‌هایی دیگر که اتفاقا کم از ترانه چاووشی بین عوام طرفدار نداشت، دقت کنیم. شاید باید از آقای امینی پرسید: «نیمکت، گیتار، پاییز، مهتاب، میمونم» اثر آقای بنیامین خواننده چقدر معنا دارد؟ یا مثلا بیت «آینه، گلدون، شونه، خونه، عزیزم» خیلی پرمعناست؟! همچنین «درخت عشق مون‌ای وای داره برگاش می‌ریزه» به نظر ترانه‌ای فاخر به شمار می‌آید؟ این آخری سروده فرید احمدی است که پیش از درگذشت مرتضی پاشایی چندان اسم و رسمی نداشت اما حالا ترانه‌هایش همچنان شنیده می‌شود. البته نمونه‌ها فراوان است و می‌شود خیلی از این ترانه‌هایی را که مجوز گرفته، نام برد و به همان چوبی که آقای امینی و دوستانش در دست گرفته‌اند، آنها را تارومار کرد. البته هیچ عیب و ایرادی وارد نیست اگر ترانه سرایی با هر کیفیتی بتواند مجوز بگیرد. ماجرا جایی پررنگ می‌شود که دبیر جشنواره شعر فجر درباره مجموعه‌ای نظر می‌دهد که این روزها بین مردم طرفداران زیادی پیدا کرده و یکه‌تاز پیشی‌گرفتن از سریال‌های تلویزیون بوده است. درواقع شاید اعتراض دوستان بیشتر به این روند است که چرا شعرهای مورد علاقه‌های ما طرفدارانی به اندازه ترانه‌های چاووشی ندارد؟ درکنار اسماعیل امینی، بیابانکی در اظهارنظری دیگر گفت ترانه‌های منتشرشده در قالب موسیقی این سریال از شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز نگرفته‌اند و سازوکار دیگری دارند و با اشاره دقیق‌تر عنوان کرد: «نمی‌دانم جمله‌هایی مانند «رگامو تو خونت بریزم» و یا «بیا رو تو رو كن» در این ترانه چه عملی را توصیف می‌كند و چه معنایی می‌دهد؟» این بندها اشاره به شعر«کجایی» چاووشی داشت و به نظر می‌رسد قرار است سازوکار ساخت مجموعه در ایران دشوار و دشوارتر شود. یعنی هرمجموعه تلویزیونی جدا از اخذ مجوز از شبکه خانگی باید از شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد هم مجوز بگیرد! در ادامه ماجرا، خبرگزاری مهر، سراغ رئیس شورای شعر و ترانه ارشاد رفت. محمدعلی بهمنی رئیس این شورا در پاسخی کوتاه به این پیگیری گفت: «این ترانه نه مجوزی از این شورا داشته و نه تقاضایی برای دریافت مجوز آن صورت پذیرفته است.» بنا به این  گزارش ، این اتفاق زمانی جالب توجه‌تر می‌شود که ماجرای ترانه‌های بدون مجوز برای استفاده در سریال‌های شبکه نمایش خانگی هفته گذشته نیز جنجال دیگری خلق کرد.

ترانه‌ای که حاشیه‌ساز شد

ترانه افسار که به تازگی به‌عنوان تیتراژ سریال «شهرزاد» جایگزین ترانه «کجایی» شده است، نخست به‌عنوان شعری از زنده‌یاد شهریار معرفی شد اما ساعتی بعد محسن چاووشی به‌عنوان خواننده آن با عذرخواهی از مخاطبان اعلام کرد که ترانه‌سرای این قطعه فرد دیگری است که نشانی از او نیست و به دنبال یافتن او هستند! بررسی‌ها و جست‌وجوی رسانه‌ها خبر از شاعری جوان با نام پریناز جهانگیر از اهالی تبریز داد که متن این ترانه را یک‌سال قبل در برخی پایگاه‌های اینترنتی به نام خود ثبت کرده اما هیچ وسیله و رد تماسی از خود بر جای نگذاشته است و درنهایت نیز تنها به واسطه یکی از دوستان خواننده این ترانه‌سرای جوان «پیدا شد» و درباره این قطعه اظهاراتی مطرح کرد.

متولی صدور مجوز برای «ترانه» کجاست؟

جنجال این روزها، این ترانه‌های پرمخاطب وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانیم نهاد متولی صدور مجوز ترانه‌ برای انتشار عمومی درکشور، شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد و البته شورای شعر و ترانه سازمان صداوسیما برای ترانه‌های پخش شده در رسانه ملی است و درحالی مخاطبان این روزها، این ترانه‌ها را زیر لب زمزمه می‌کنند که علی‌الظاهر متن این ترانه‌ها از این مجاری قانونی و رسمی عبور نکرده‌اند و به تعبیر دیگر این ترانه‌ها (از منظر متن و نه موسیقی) هیچ‌کدام از مجاری قانونی را برای کسب مجوز انتشار طی نکرده‌اند.

این ابهام قانونی و اجرایی درحالی است که بسیاری از ترانه‌سرایان در گفت‌وگوهای خود بر این مسأله اذعان دارند که وضع ترانه‌سرایی درکشور ما به دلیل بی‌توجهی به محتوای منتشرشده در آنها درحال نازل‌کردن سلیقه مخاطبان و درنهایت انتشار آثاری است که زمان زیادی را در ذهن و یاد مخاطبانش ماندگار نمی‌ماند.

هفته گذشته افشین یدالهی از ترانه‌سرایان صاحب‌نام کشور درهمین زمینه گفت: «با چیدمان فعلی تنها درحال سوق دادن مخاطبان ترانه به سویی هستیم که دوست نداریم به آن سمت میلی پیدا کنند.»

محمدمهدی سیار نیز درهمین زمینه با اشاره به فقر محتوایی در ترانه‌سرایی معاصر گفته بود: «بخش بسیار زیادی از پدیده به دلیل آن است که تکلیف مردم و رسانه با موسیقی هرگز روشن نبوده است و همیشه با پروا و احتیاط با آن روبه‌رو شده‌ایم و درنهایت حاصل آن شده، حرفی که مردم و نخبگان جامعه می‌پسندند، در موسیقی ما دنبال نشود و چرخه «آموزش»، «تولید» و «مصرف» موسیقی به اقشار خاصی از جامعه که نماینده کل مردم (به ویژه بدنه مذهبی و انقلابی جامعه) نیستند، محدود شده است.»
ترانه‌هایی که مردم دوست‌ دارند

 اما ارشاد دوست ندارد!

این‌گونه می‌شود که برخلاف روند مرسوم تولید «ترانه» به‌عنوان محصول فرهنگی در سازوکار پیچیده نهادهای رسمی آثاری مخاطب پیدا می‌کند و در خاطره جمعی مردم جا خوش می‌کند که گویی نه فقط نسبتی با سازوکارهای رسمی ندارند، بلکه سیاست‌گذاران تصمیم‌گیر در این حوزه مخالفت صریح خود با آن را اعلام می‌کنند! ماجرای عجیب ترانه‌هایی که این روزها در جامعه منتشرشده و به سرعت نیز با مخاطب زیادی مواجه می‌شوند، بی‌آن‌که اعضای شورای شعر و ترانه ارشاد بخواهند یا بتوانند درباره‌ آن اظهارنظر کارشناسی ارایه دهند، تازه‌ترین یک بام و چند هوای قانونی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که شاید شفاف‌شدن سازوکار صدور مجوز برای ترانه‌های منتشرشده در مجموعه‌های شبکه نمایش خانگی از ابهامات در این زمینه بکاهد. شکل‌گیری حافظه فرهنگی مخاطبان در معرض این اشعار و ترانه‌ها بسیار قابل اعتناست و بی‌توجهی به آن در درازمدت خسارت‌های جبران‌ناپذیر ساختاری فکر و فرهنگی به دنبال خواهد داشت.


شهروند/فیلمی که هدیه تهرانی را پس از چهار سال به جشنواره فیلم فجر آورد


نسخه نهایی فیلم سینمایی «عادت نمی کنیم» که هدیه تهرانی بازیگر سینمای ایران را پس از چهار سال دوری به جشنواره فیلم فجر آورده است، آماده نمایش شد. ابراهیم ابراهیمیان که در جشنواره سی و دوم فیلم فجر با «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» در بخش نگاه نو حضور داشت. فیلمنامه این اثر به صورت مشترک توسط سارا سلطانی و ابراهیمیان به نگارش درآمده و پیمان جعفری و شهرام اخلاص پور تهیه کنندگان آن هستند. گفته می شود «عادت
 نمی کنیم» یکی از فیلم های مورد علاقه هیات انتخاب بوده است. علاوه بر هدیه تهرانی محمدرضا فروتن، ساره بیات، حمیدرضا آذرنگ از دیگر بازیگران نقش اصلی این فیلم هستند. پانته آ پناهی ها، شیرین یزدان بخش، حدیث میر امینی، نقی سیف جمالی و رویا حسینی بازی در نقش های دیگر فیلم را بر عهده داشته اند.


قدس/انتقاد شدید فیلمنامه نویس نامزد اسکار


زن بودن در هالیوودسخت تر و بدتر از هر چیزی است

«جولی دلپی» نویسنده نامزد اسکار هالیوود، در انتقاد به نادیده گرفته شدن حقوق زنان و اقلیت‌های نژادی در صنعت سینمای هالیوود، گفت: زن بودن در هالیوود به مراتب از سیاهپوست بودن سخت‌تر است.
 
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، «جولی دلپی»، بازیگر، نویسنده و کارگردان فرانسوی‌الاصل هالیوود، در میان بالا گرفتن انتقادها به تبعیض نژادی و جنسیتی موجود در سینمای هالیوود بالاخص مراسم‌های اعطای جوایز اسکار، گفت: هیچ چیز بدتر و سخت از  این نیست که در یک زن باشی و در صنعت فیلمسازی هالیوود کار کنی.

«دلپی» که تاکنون دو بار نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه شده است، افزود: گاهی اوقات آآرزو می‌کنم که از کاش یک آمریکایی آفریقایی (سیاهپوست) بودم ولی زن نبودم، چون لااقل اگر حرفی بزنی، پس از آن کسی تو را با خاک یکسان نمی‌کند. دو سال پیش من درباره اینکه آکادمی اسکار بیش از اندازه مردانه و سفید است گفتم که حقیقت داشت ولی از سوی رسانه‌ها بیرحمانه به باد انتقاد گرفته شدم.

وی تأکید کرد: این خیلی مسخره است که زنان نمی‌توانند صحبت کنند. حقیقتا اعتقاد دارم که زن بودن در این صنعت (هالیوود) به مراتب سخت‌تر و بدتر از هر چیز دیگری است.


قدس/این روزها گریم «کیمیا» خبرساز شده است


مردم به کار چهره‌پردازان حساس شده اند

قدس/ هنر/ صبا کریمی: از همان زمانی که «کیمیا» به عنوان نخستین سریال بلند و صد قسمتی تلویزیون روی آنتن رفت زیر ذره بین منتقدان و مخاطبانش بود تا امروز که بحث داغ این روزهای کیمیا حول محور گریم بازیگران این مجموعه می‌چرخد.
 
این سریال که مقاطع تاریخی معاصر ایران را در قالب زندگی دختری به نام کیمیا به تصویر می‌کشد و بر همین اساس دوره‌های مختلف زندگی شخصیت‌های داستان را به نمایش درمی‌آورد بهانه خوبی شده تا گریم بازیگرانش نیز محل بحث‌های بسیاری شود و حتماً شما هم این روزها پیام‌هایی را که در شبکه‌های اجتماعی با محوریت گریم این سریال دست به دست می‌شود، دیده‌اید.

گریم و چهره‌پردازی یکی از مؤلفه‌های مهم در شخصیت‌سازی است و کمک قابل توجهی در باورپذیری نقش و تأثیر آن روی مخاطب دارد؛ به ویژه اگر یک فیلم یا سریال داستانش را در بستر تاریخ و یا با تکیه بر تغییرات مختلف در طول داستان روایت کند قطعاً نقش گریم بازیگران تاثیر غیرقابل‌انکاری در پیشبرد داستان و باورپذیری آن دارد.

نگاهی گذرا به آثار ماندگار سینمای جهان و ایران نشان می‌دهد که بخش اعظمی ‌از  موفقیت و اثرگذاری یک فیلم در نتیجه ظرافت‌های چهره‌پردازی به دست می‌آید که می‌تواند نقش را باورپذیرتر و واقعی‌تر به مخاطب نشان دهد و هرجا که کاستی‌هایی در این نوع ظرافت‌کاری به وجود آمده به کیفیت فیلم هم ضربه زده است.

آثاری که در سینمای ایران به واسطه گریم خوب بازیگرانش سال‌ها در اذهان مخاطبانشان نقش بسته‌اند، کم نیستند. فیلم‌هایی نظیر مادر، دزد عروسک‌ها، آدم برفی، یک تکه نان، ملک سلیمان، فرزند صبح، لامپ صد، ساکن طبقه وسط تنها چند نمونه از آثاری هستند که با گریم‌های فوق العاده بازیگرانش توانستند ماندگار شوند.  همچنین در سریال‌هایی همچون امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، مختارنامه، پایتخت و سریال‌های شبکه نمایش خانگی همچون شاهگوش، ابله، شهرزاد و ... چهره‌پردازی یکی از مهمترین مؤلفه‌های این مجموعه‌هاست اما در بسیاری از سریال‌های دیگر تلویزیون شاهد چنین توجهی نیستیم. سریال‌هایی که در بازه‌های زمانی مختلفی روایت می‌شود اما گریم بازیگرانش گاه بسیار ضعیف و غیرقابل باور است.

 اصل گفت و گو درست نبود

یکی از دلایل مطرح شدن بحث گریم، انتشار گفت و گویی از مدیر چهره‌پردازی سریال بود که انگشت اتهام را به سمت بازیگر اصلی سریال نشانه رفته بود و گفته بود این بازیگر دربرابر مواد خاص گریم مقاومت می‌کرده است و در برابر بازیگر اصلی سریال، این اتهام را رد کرد. این گفت و گو مباحث تازه‌ای را مطرح کرد. اینکه حدود اختیارات بازیگری که در طول تصویربرداری باید گریم‌های سنگین روی صورتش داشته باشد، چه میزان است و نظارت روی این مسأله برعهده چه کسی است.

سؤالی که برای خیلی‌ها پیش آمد این بود که فیلمنامه را قبل از آغاز فیلمبرداری یک سریال یا فیلم می‌خواند به ابعاد مختلف آن نقش واقف نیست؟ آیا یک بازیگر می‌تواند روی بحث گریم و چهره‌پردازی و حدود آن تأثیر بگذارد یا خیر؟ اینها مسائلی است که این روزها به ویژه در سینما تبدیل به معضلی بزرگ برای کارگردانان و چهره پردازان شده است و اینکه بسیاری از بازیگران مطرح اجازه گریم‌های سنگین را روی صورتشان نمی‌دهند در حالی که موفق ترین بازیگران جهان در عرصه ساخت یک فیلم خود را به مجموعه تولید می‌سپارند؛ مثال بارز آن در سینمای ایران پرویز پرستویی است که برای بازی در فیلم بید مجنون ماه‌ها همچون نابینایان زندگی کرد که بتواند خود را به نقش نزدیک کند و کم نیستند بازیگرانی که خود را به گریمور می‌سپارند و ترسی از گریم‌های سنگین ندارد.البته نمی توان منکر این شد که تعامل میان بازیگر و گریمور می تواند به بهتر شدن نتیجه کار کمک کند ولی در نهایت بازیگر باید تابع نظرات کارگردان باشد و قطعاً این اتفاق هم در کیمیا افتاده و ماحصل کار نتیجه نظر کارگردان مجموعه بوده است.

جواد افشار کارگردان کیمیا در گفت و گویی کوتاه با خبرنگار ما در واکنش به مباحث مطرح شده درباره این مجموعه تلویزیونی، مباحث مطرح شده  درباره گریم در این سریال و نظرات گریمور را برآمده از سوء‌تفاهمی دانست که دامن زدن به آن نیز نتیجه مثبتی در پی ندارد و تأکید کرد مسؤول چهره‌پردازی سریال، اصل مصاحبه را تکذیب کرده است.

جدا از اینکه این گفت و گوها و مباحث تاچه حد دقیق و درست منتقل شده است، توجه مردم به موضوع گریم در سریال‌های تلویزیونی به خودی خود نکته مثبتی است که اهمیت و حساسیت کار چهره‌پردازان را در سینما و تلویزیون را بیشتر کرده است و در مجموع به نفع سینما و سیماست و اگر این بحث‌ها به دانش و تکنیک روز منجرشود، می‌توان از جنبه‌های منفی و حساسیت‌آفرین آن به نفع جنبه‌های مثبتش گذشت


قدس/نگاهی به مجموعه «سه‌شو» ساخته جواد رضویان


وقتی دوبازیگر بدون متن دراستودیو رها می شوند!

قدس/ هنر/ احسان رحیم‌زاده: چند ماه پیش در همین صفحه نوشتیم که تلویزیون باید برای آنتن آخر هفته‌اش فکری بکند و برنامه‌های جذاب و سرگرم‌کننده خودش را در جدول روزهای پنجشنبه و جمعه بگنجاند. دعایمان خیلی زود مستجاب و چشم‌مان به جمال یک برنامه جدید با عنوان «سه شو» (اختصاصی آخر هفته شبکه سه) روشن شد. البته مشکل اصلی این است که تعریف مدیران تلویزیون از مقوله سرگرم‌کنندگی با تعریف استاندارد و رایجش زمین تا آسمان تفاوت دارد.
 
 برنامه ظاهراً طنز «سه‌شو» نشان می‌دهد که دست تلویزیون در حوزه طنزپردازی روز به روز دارد خالی‌تر می‌شود. پایتخت4 نشانی از دوران اوج سیروس مقدم ندارد و «درحاشیه2» هم فقط نام مهران مدیری را یدک می‌کشد. قوانین نانوشته صداوسیما در حوزه طنزپردازی آن‌قدر سخت‌گیرانه شده که برنامه‌سازان «جمعه ایرانی» هم نتوانستند فضا را تحمل کنند و با شنوندگان خداحافظی کردند. وقتی تلویزیون در برابر انتقادهای اقشار مختلف جامعه عقب‌نشینی می‌کند (آخرین موردش سریال درحاشیه بود) نتیجه‌اش همین می‌شود. برنامه‌های طنز روزبه‌روز خنثی‌تر و بی‌خاصیت‌تر می‌شود و تعارف و مصلحت‌اندیشی جای جسارت و خلاقیت را می‌گیرد.

 نصیحت به شیوه خاله‌ها و عموها

با تماشای پلاتوهای «سه شو» مخاطب به یاد خاله‌ها و عموهای تلویزیونی می‌افتد. معمولاً در این برنامه‌ها یک عروسک یا شخصیت خرابکار و شلوغ حضور دارد که شیطنت می‌کند و خاله و عمو او را نصیحت می‌کنند. شخصیت ناآگاه چیزهای جدید یاد می‌گیرد و بچه‌ها هم به درک جدیدی از دنیای اطرافشان می‌رسد. در این برنامه با یک مجری آگاه و همه چیزدان مواجه هستیم که مدام به بینندگان پند و اندرز می‌دهد. مهران غفوریان هم جایگزین عروسک‌های بازیگوش برنامه کودک شده است. او دقیقاً همان کاری را می‌کند که جواد رضویان چند دقیقه قبل درباره مضراتش تذکر داده است. مثلاً رضویان توضیح می‌دهد که از خریدهای غیرضروری خودداری کنید و سپس غفوریان را می‌بینیم که یک تلفن همراه بزرگ خریده است. رضویان درباره عواقب جراحی بینی حرف می‌زند و در ادامه غفوریان را می‌بینیم که می‌خواهد بینی‌اش را جراحی کند. با این فرمول لورفته می‌شود ساعت‌ها برنامه‌سازی کرد.

 مصائب فرهنگ سازی در غیاب فیلمنامه

بخش پلاتوها نشان می‌دهد که وقتی دو بازیگر بدون متن در وسط استودیو رها بشوند، چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد. بیشتر کمدین‌های سینما و تلویزیون ما متکی به متن هستند و وقتی فیلمنامه خوب در اختیار نداشته‌ باشند برای خنداندن مخاطب به بن بست می‌خورند. بازیگرانی مثل اکبر عبدی و رضا عطاران جزو استثناها هستند که می‌توانند در هر شرایطی با تکیه بر استعداد و نبوغ ذاتی‌شان لبخند را بر لبان مخاطب بیاورند.

در برنامه «خندوانه» رامبد جوان هم شاهد بودیم که خیلی از بازیگران مطرح کمدی از دور رقابت خارج شدند و جایشان را به فیلمنامه‌نویسان طناز دادند. در بخش پلاتو برنامه «سه شو» رضویان و غفوریان با چند خط تحقیق اینترنتی وارد صحنه می‌شوند، مثلاً رضویان درباره انواع خرید می‌گوید که خرید ممکن است براساس علاقه، نیاز یا هیجان باشد، سپس درباره هریک از این‌ها چندین مثال می‌زند. چون محتوای قابل عرضه‌ای وجود ندارد، آقای مجری همین موارد را دوباره و چندباره تکرار می‌کند. فرهنگ‌سازی نیاز به رعایت ظرایفی دارد که هر کسی توانش را ندارد. این‌که یک مجری در طول برنامه حدود ده بار تاکید کند بر اساس نیازتان خرید کنید تغییر محسوسی در باورها و نگرش‌های مردم ایجاد نخواهد کرد.

 این برنامه را می‌شد در رادیو ساخت

جواد رضویان برنامه‌ای ساخته که آشفتگی ساختاری‌اش به شدت آزار دهنده است. در این برنامه هم گزارش مردمی می‌بینیم، هم پلاتو و هم آیتم نمایشی و مصاحبه و انیمیشن و آوازخوانی و مسابقه خوانندگی و... سازمان آب و فاضلاب استان تهران در مقام اسپانسر سرمایه‌گذاری میلیاردی روی این برنامه کرده است. در لابه‌لای برنامه درباره صرفه‌جویی در مصرف آب پیام‌هایی داده می‌شود که تأثیرگذاری چندانی ندارد. مسؤولان فرهنگی این سازمان می‌توانستند با همین بودجه سریالی مستقل بسازند؛ اما معلوم نیست چرا این سرمایه را در برنامه‌ای خرج کرده‌اند که هدف‌گذاری‌اش چیز دیگری است. 

متاسفانه آیتم‌های نمایشی هم تکرار دوباره همان چیزهایی هستند که در بخش پلاتو شنیده‌ایم. مثلاً رضویان قبلا درباره وسایل غیرضروری صحبت کرده و بخش نمایشی دوباره چند وسیله غیرضروری دیگر معرفی می‌شود. یکی از شخصیت‌ها دماغ بزرگی دارد و بازیگران در حدود ده دقیقه درباره ویژگی‌های دماغ این شخص حرف می‌زنند. سال‌ها پیش برنامه «ساعت خوش» با حدود 30 بازیگر جدید جان تازه‌ای به آیتم‌سازی در تلویزیون بخشید و زمینه‌ساز جریانی جدید شد. آیتم‌های ساعت خوش در کوتاه‌ترین زمان ممکن هم می‌خنداندند و هم نیش می‌زدند اما در برنامه «سه‌شو» همیشه چند بازیگر ثابت (حمید لولایی و مریم سعادت) را در آیتم‌های نمایشی می‌بینیم. آیتم‌هایی که به شدت رادیویی و فاقد شوخی‌های تصویری هستند. افرادی که هیچ‌کدام به مرحله تیپ و شخصیت نرسیده‌اند در یک لوکیشن بسته درباره موضوع برنامه حرف می‌زنند.

مهران مدیری در جنگ «هفتاد و هفت» و مجموعه «شوخی کردم» نمونه موفق یک استندآپ کمدی تک نفره را به نمایش گذاشت. او در عرض کمتر از پنج دقیقه یک شخصیت بامزه و متناقض را برای مردم توصیف می‌کرد و در قالب آن شخصیت به مشکلات اجتماعی می‌پرداخت اما چیزی که در برنامه «سه‌شو» شاهدش هستیم بیشتر به یک سخنرانی طولانی و خسته کننده شبیه است.


قدس/صف‌کشی موافقان و مخالفان «اسکار سفید»


بالاخره آکادمی اسکار واکنش نشان داد/تسلیم در برابر اعتراض ها

در واکنش به بالا گرفتن اعتراض‌ها نسبت به وجود تبعیض‌های نژادی و جنسیتی در انتخاب برندگان جایزه اسکار، آکادمی اعلام کرد تعداد اعضای زن و اقلیت خود را دو برابر می‌کند.
 
به گزارش قدس انلاین به نقل از  خبرگزاری مهر به نقل از بی بی سی، در واکنش به بالا گرفتن اعتراض‌ها نسبت به وجود تبعیض‌های نژادی و جنسیتی در انتخاب برندگان جایزه سینمایی اسکار، آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا اعلام کرده تا سال ۲۰۲۰ تعداد اعضای زن و اقلیت خود را دو برابر می‌کند.

آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا که برگزار کننده جوایز اسکار است، روز جمعه (۲۲ ژانویه - دوم بهمن) همزمان با این تصمیم اعلام کرد همچنین در نظر دارد حق رای دادن اکثر اعضای آکادمی را به ۱۰ سال محدود کند.

شریل بون ایزاکز رئیس آکادمی، پیش‌تر در بیانیه‌ای اعلام کرده بود که طی چهار سال گذشته در شرایط عضویت در آکادمی تغییراتی داده شده تا تنوع کافی در میان اعضا تضمین شود ولی این تغییرات سرعت کافی نداشته است.

هر سال ۶۳۰۰ عضو آکادمی که از میان اعضای فعال در صنعت سینما انتخاب می‌شوند، درباره نامزدهای جوایز اسکار رای می دهند.
طی هفته‌های اخیر و به ویژه در روزهای پس از اعلام نامزدهای جوایز اسکار، چهره‌های سرشناس سینما از جمله داستین هافمن، جرج کلونی و اسپایک لی از عدم تنوع در فهرست نامزدها انتقاد کرده و برخی از آنها از جمله ویل اسمیت و همسرش جادا پینکت اسمیت گفته‌اند که در مراسم ماه آینده اسکار شرکت نخواهند کرد.

امسال برای دومین سال پیاپی هیچ بازیگر سیاه‌پوست یا اقلیت نژادی دیگری در میان چهار رشته بازیگری اسکار نامزد نشده است.
همزمان در روز جمعه چهره‌های تازه‌ای از جمله ویولا دیویس، ریس ویدرسپون، مارک روفالو به جمع منتقدان نظام رای‌گیری آکادمی علوم و هنرهای سینمایی پیوستند.

ویل آی ام، خواننده و بازیگر سیاه‌پوست، گفته است که می‌توان آکادمی سینمایی دیگری برای اقلیت‌ها تاسیس کرد.
در همین حال و در برابر موج فزاینده انتقادها از نحوه انتخاب برندگان اسکار، شارلوت رمپلینگ، هنرپیشه بریتانیایی و بازیگر فیلم «۴۵ سال» گفته است: نه، من طور دیگری فکر می‌کنم. به نظرم این نژادپرستی علیه سفیدپوست‌هاست.

رمپلینگ که نامزد جایزه بهترین بازیگر زن نقش اول برای بازی در فیلم «۴۵ سال» شده است در پاسخ به سوال مجری رادیو فرانسوی یوروپ ۱ که آیا خشم کسانی نظیر اسپایک لی را که خواهان بایکوت مراسم اسکار شده اند درک می‌کند، گفت: ما هیچ وقت نمی فهمیم واقعا تبعیض بوده است یا نه. ولی شاید به خاطر این باشد که هیچ بازیگر سیاهپوستی شایسته نامزدشدن نبوده است.
مایکل کین، هنرپیشه انگلیسی، هم از بازیگران سیاه‌پوست خواسته است بردبار باشند.

او در گفتگو با برنامه تودی رادیو ۴ بی‌بی‌سی گفته است: بازیگر سیاه‌پوست کم نیست. نمی‌شود به خاطر سیاه‌پوست بودن به یک بازیگر رای داد. نمی‌شود گفت من می‌خواهم به او رای بدهم؛ زیاد خوب نیست ولی سیاه‌پوست است ولی به او رای می‌دهم.
او گفته است: باید بازی خوبی داشته باشید. بازی ادریس البا را دیدم. به نظرم فوق العاده آمد. [اگر بازی ها خوب باشد] قطعا اتفاق خواهد افتاد. من سال‌ها طول کشید تا اسکار گرفتم. سال‌ها.


قدس/شب گذشته در برنامه هفت چه گذشت؟


آتش بس دادیم تا ایوبی به «هفت» بیاید

بهروز افخمی گفت:‌ ما به علامت حسن نیت اعلام آتش بس دادیم تا آقای ایوبی در هنگام پخش زنده برنامه در حین جشنواره فیلم فجر به برنامه بیایند و امیدواریم که بیایند.
 
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، چهاردهمین قسمت از دور تازه برنامه سینمایی «هفت» شب گذشته 2 بهمن ماه با حضور تورج منصوری، مدیر فیلمبرداری پرسابقه سینما روی آنتن شبکه سه سیما رفت.

بیگ بنگ دیجیتال

بهروز افخمی در بخش سرمقاله «هفت» درباره تورج منصوری گفت: او جزء نسل اول و قدیمی‌ترین فیلمساز‌ها و فیلمبردارهای بعد ازانقلاب است که آن زمان نسل جدید فیلمبردارهای ایرانی را تشکیل می‌دادند. وی‌‌ همان زمان نیز در نوع خود با شیوه‌های جدید فیلمبرداری و نور‌پردازی سرو کار داشت و به اصلاح سنت شکن بود. امروز نیز علی رغم آنکه برای خود پیشکسوتی شد، با تحول دیجیتال آشنا و همراه است و توانست خود را منطبق کند.

افخمی ادامه داد: امشب راجع به تحول دیجیتال صحبت می‌کنیم. دوره نگاتیو دیگر تمام شده است. ما می‌خواهیم به آن چیزی بپردازیم که تورج منصوری به آن بیگ بنگ دیجیتال می‌گوید.

در ادامه برنامه و در بخش «گزارش اقلیت» تورج منصوری، میهمان بهروز افخمی شد. وی درخصوص تحول دیجیتال گفت: تشکر از اینکه چنین فرصتی فراهم شد تا من این صحبت‌ها را بکنم و متاسف بودم که چرا کسی نمی‌خواهد درباره این بیگ بنگ دیجیتال صحبت کند. درواقع این تحول تازه شروع شده است و بشر به زودی تحت تاثیر آن قرار می‌گیرد. یک گیجی بشر را فراهم گرفته است و خود نمی‌داند چه رخ داده است. مثلا در غرب می‌بینیم به سمت ویژوال افکت رفته‌اند و جهت نگاه قالب‌های طراحی شده داستانی را به سمت ویژوال افکت کرده‌اند؛ چه به صورت انیمیشن سه بعدی و چه به صورت ترکیب ویژوال در صحنه‌های واقعی یا نیمه انیمیشن. چیزی که روزگاری در سینما گران بود و نمی‌توانستید به راحتی شخصی را از بک گراند جدا کنید و در صحنه‌ای دیگر جای دهید. اما امروز تمام این رویداد‌ها را شما می‌توانید در پشت یک دوربین دیجیتال به سادگی انجام دهید.

تحول دیجیتال جلو‌تر از سینمای دنیا است

این فیلمبردار باسابقه افزود: فیلمسازی دنیا هنوز خود را برای موضوعی به نام سینمای دیجیتال آماده نکرده است و تحول دیجیتال جلو‌تر از سینمای دنیا است. سینمای ایران نیز به مراتب از دنیا بسیار عقب‌تر است و مسئولین ما با یک شوک روبرو شدند. در دنیا این اتفاق تدریجی اتفاق افتاد و این تجربه آرام آرام به نسل جدید منتقل شد. اما این تغییر در این بسیار یکباره و بدون هیچ فهم و تجربه‌ای بود.

تکنولوژی دیجیتال محدودیت‌ها را زوده است

وی ادامه داد: فیلمبردار وظیفه‌اش تصویرگرفتن فیلمنامه نیست. وظیفه فیلمبردار این است که آن سفیدی‌های میان متن فیلمنامه را نمایش دهد. در این صورت روح فیلمنامه را به نمایش کشیده نه شکل آن را. برخلاف تصور برخی امروزه ابزار دیجیتال به من امکانات بیشتر می‌دهد و محدودیت‌ها را زوده تا چند لایه به کارم اضافه کنم. مثل نقاشی که برای تکمیل نقاشی خود مدام به روی بوم لایه‌های رنگی جدید ایجاد می‌کند. اتفاقی که در نگاتیو ممکن نبود.

دوران نگاتیو تمام شده است

منصوری ادامه داد: باید بپذیریم که دوران نگاتیو تمام شده است و اگر کسی روی نکاتیو کار می‌کند برای موزه‌ها است و بسیار گران. باید بپذیریم این دنیای ما است و دنیا به عقب باز نمی‌گردد. باید با آن جلو رفت. نگاتیو دیگر تنها یک نوستالژی است.
این فیلمبردار در ادامه درخصوص سینمای جدید گفت: بشری که امروز همه چیز برای او راحت شده است ترجیح می‌دهد فیلم‌های سینما را در خانه ببیند، چون به دور از سرو صدا با لباس راحتی و نگرانی جای پارک و خرج کمتر فیلم می‌بیند. مشکلات فعلی سالن‌های سینمای ما را نیز تحمل نمی‌کند. اما یک احساس درونی به من می‌گوید سالن سینما نمی‌می‌رد و همین مناسبات فیلم دیدن جمعی در سالن سینما پا برجا می‌ماند. اگر بتوانیم فیلمی بسازیم که خصوصیت یک فیلم سینمایی را داشته باشد و مناسب تماشا در سینما باشد. ما خود را موظف کرده‌ایم به مخاطب کوچک روشنفکر سینمایی پاسخ دهیم.

در ادامه بهروز افخمی گفت: ما سیطره روشنفکرانه داریم که هنرمند را برای ساختن فیلمی پرمخاطب تحقیر و سرکوب می‌کند.
منصوری در پاسخ بیان داشت: برای آنکه ما خود را موظف کردیم به این مخاطب کوچک جواب بدهیم در حالی که مخاطب اصلی مردم هستند. ضمن اینکه در سال‌های اخیر چند مورد فیلم موفق داشته‌ایم. در دوران دیجیتال که داریم احساس بیگانگی با سینمای گذشته می‌کنیم، نیاز به این جنس آثار بیشتر است.

سینما در گذشته یک سفره حرمت دار بود

وی در ادامه گفت: سینما در گذشته یک سفره حرمت دار بود. مثل امروز نبود. برای سینما احترام قائل بودند و کسی مثلا به این بهانه که قراردادم به اتمام رسید، کار را نیمه‌‌ رها نمی‌کرد و نمی‌رفت. من گاهی به دوستانم می‌گویم همه تلخی‌هایی که امروز افراد در حول و هوش خود احساس می‌کنند، مسائل کمی برای امثال من شکننده شده و کمی زودرنج شدیم و شاید بی‌جهت توقع احترام اضافی را داریم و روزگار برایمان تلخ می‌شود، باید از خودمان بپرسیم چرا سراغ سینما رفتیم و این شغل را اننتخاب کردیم؟ این یک جور عشق است. مشکل ما این است که از یک جایی به بعد حرفه‌ای شدیم و یادمان رفته که یک هیجان و عشقی ما را به این وادی کشانده و آن عشق بازی بود که نفس کشیدن در دنیای فیلمسازی را برایمان شیرین کرده بود.

افخمی در ادامه گفت: درگیر قمپزدرکردن‌های روشنفکرانه شده‌ایم. در صورتی که سینما را کودکان تشکیل داده‌اند و با حمایت‌هایشان سینما را زنده کرده‌اند. فیلم‌هایی که به جمعیت احترام می‌گذارند و از این گردهمایی یک جمع بزرگ در سینما استفاده می‌کنند.

این بود آن سینمایی که می‌خواستیم بسازیم؟

منصوری بیان داشت: همین شور کودکانه اگر باشد تماشاچی هم دلش برای سالن سینما تنگ می‌شود و امکان ندارد سینما را ترک کند. ممکن است در پیچ و تاب حوادث، گاهی به خانه‌اش پناه ببرد، اما در ‌‌نهایت باز می‌گردد. گاهی باید از خود پرسید این بود آن جهانی که ما می‌خواستیم بسازیم؟ این بود آن سینمایی که می‌خواستیم بسازیم؟ خوب است یک لحظه بایستیم و به این وضعیت نگاهی کنیم. به این ترافیک، این شهر شلوغ، این خشونتی که دارد زیاد می‌شود، این عشق نورزیدن‌ها و.... این آنی نیست که ما نشانه گرفته بودیم. سینمایمان نیز همین طور.

در ادامه مسعود فراستی در میز نقد فیلم‌های خارجی با حضور حسین معززی نیا، منتقد سینما، به نقد و بررسی فیلم سینمایی «سیکاریو» (Sicario) به کارگردانی دنی ویلنو پرداخت.

در ادامه قسمت یازدهم مجموعه داستان مصور «عبود و آیرانوس» با موضوع سیاه نمایی پخش شد و درآن اشاراتی به روند تولید فیلم‌های سیاسی، ناامیدکننده، خیانت و... سال‌های اخیر سینمای ایران شد.

به علامت حسن نیت آتش بس دادیم تا ایوبی به «هفت» بیاید

همچنین بهروز افخمی در حاشیه میز خبر «هفت» بیان داشت: ما به علامت حسن نیت اعلام آتش بس دادیم تا آقای ایوبی در هنگام پخش زنده برنامه در حین جشنواره فیلم فجر به برنامه بیایند و امیدواریم که بیایند.

«تن‌ها میان طالبان» در راه بازار آمریکا

محسن اسلام‌زاده، کارگردان و سلیم غفوری، تهیه کننده مستند جنجالی «تن‌ها میان طالبان» نیز از دیگر میهمانان «هفت» بودند. اسلام‌زاده در خصوص توزیع این مستند در آمریکا بیان داشت: یک شرکت اتریشی مشتری این فیلم است که اتفاقا پخش کننده فیلم «ارباب حلقه‌ها» بوده است و در حوزه مستند نیز فعال است. در حال مذاکره هستیم و امیدواریم بتوانیم در آمریکا عرضه کنیم.

وی افزود: اسم فیلم را از ابتدای فیلم انتخاب کردیم. از‌‌ همان ابتدا که محدودیت‌های سفر سبب شد تا بنده تنها به میان طالبان بروم و در واقع این شد که من خود به روایت پرداختم.

فیلم پیش فرض‌های ما را درباره طالبان دچار خدشه می‌کند

سلیم غفوری در ادامه گفت: فیلم پیش فرض‌های ما را درباره طالبان دچار خدشه و تغییر می‌کند. چون ما بی‌واسطه به تماشای آن‌ها می‌نشینیم، بدون آنکه به پای تحلیل و تفسیر تحلیل گران سیاسی بنشینیم. یکی از نکات جالب فیلم که با باروهای ما متضاد بود، تفسیر آن‌ها از وهابیت بود. در صورتی که ما متصوریم طالبان و وهابیت در یک سمت و سو هستند، طالبان به ما گفتند آنکه تکفیر می‌کند وهابیون هستند و ما اهل تکفیر نیستیم! حتی این‌ها به زیارت قبور امامزادگان می‌روند و به شفاعت اعتقاد دارند.

کتاب «تن‌ها میان طالبان» به زودی چاپ می‌شود

اسلام‌زاده در ادامه گفت: این سفر برای من یک سفر پر استرس بود. شش ماه قبل از سفر دست نوشته‌های محمدحسین جعفریان را خواندم و تصمیم گرفتم علاوه بر فیلمبرداری، خاطراتم را بنویسم و حالا ان شالله کتاب این سفر نیز چاپ خواهد شد. چون جنس سفر به گونه‌ای بود که نمی‌شد تمام احساس را با تصویر به نمایش کشید. نبود برق و بهداشت از بزرگ‌ترین سختی‌های سفر بود. بالاجبار باطری دوربین‌ها را با باطری ماشین شارژ می‌کردم. این سختی‌ها در کنار ترس دستگیری توسط آمریکایی‌ها بزرگ‌تر بود.

کارگردان مستند «تن‌ها میان طالبان» ادامه داد: برخی انتقاد می‌کنند چرا جنایات طالبان را به تصویر نکشیدی؟ پاسخ من این است: تلاش ما این بود که روایت تا جایی که می‌تواند بی‌واسطه باشد و خیلی در آن دخل و تصرف نکنیم. شاید این نقد آن‌ها درست باشد و ما باید گاهی فلش بک می‌زدیم به گذشته و....

کتاب «10 روز با داعش» نوشته یورگن تودنهوفر روزنامه‌نگار آلمانی، کتابی بود که در حین این گفتگو به مخاطبان معرفی شد.

قاسم خانی: کارگردانی ساده‌تر از آن بود که فکرش را می‌کردم

در ادامه گزارشی از پشت صحنه فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» اولین تجربه پیمان قاسم‌خانی در عرصه کارگردانی که این روز‌ها در حال تصویربرداری است برای نخستین بار در «هفت» پخش شد. قاسم خانی در این گفتگو گفت: کارگردانی ساده‌تر از آن چیز بود که فکرش را می‌کردم و الحمدلله کار به خوبی پیش می‌رود.

سینماکلاسیک از دیگر بخش‌های «هفت» بود. افخمی در این بخش به تشریح یکی از سکانس‌های فیلم سینمایی «دیوانه وار» (Frantic - 1988) به کارگردانی رومن پولانسکی پرداخت.

فراستی: «شاهزاده روم» تکنیک قابل دفاع اما فیلمنامه به شدت ضعیف

بخش پایانی «هفت» میز نقد فیلم‌های ایرانی بود. مسعود فراستی در حضور هادی محمدیان، کارگردان «شاهزاده روم» به سراغ نقد و بررسی این انیمیشن پرفروش سینمایی رفت و آن را به لحاظ تکنیکی اثری قابل دفاع، اما به لحاظ فیلمنامه به شدت دارای ضعف خواند و گفت: ضعف در فیلمنامه به حدی زیاد است که فیلم را از کمر می‌اندازد.

دور تازه برنامه سینمایی «هفت» هر هفته جمعه شب‌ها با اجرا، سردبیری و تهیه کنندگی بهروز افخمی روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود.

بهرام عظیمی: «شاهزاده روم» باکیفیت ترین انیمیشن سینمایی تاریخ ایران

بهرام عظیمی، کارگردان انیمیشن «تهران 1500» در این برنامه درخصوص انیمیشن پرفروش سینمایی «شاهزاده روم» گفت: ما شاید 20 سال است که انیمیشن سینمایی تولید می کنیم و این قیاس با انیمیشن های خارجی که 90 سال در آمریکا سابقه و تجربه دارند، درست نیست. باید قبول کرد انحصار و تکنولوژی این عرصه دست آنها است. ضعف انیمیشن ما ضعف در تکنیک است و این حاشیه ساز است. ما آن سواد وتجربه ای که غرب دارد را نداریم و دچار حاشیه ها می شویم.

وی ادامه داد: «شاهزاده روم» باکفیفت ترین انیمیشن سینمایی است که در تاریخ انیمیشن ایران ساخته شده است. من خیلی این انیمیشن را دوست داشتم. «شاهزاده روم» همین که رکورد فیلم ما را زد، برای من جذاب بود.

عظیمی افزود: ضعف انیمیشن ما تایمینگ، بازی ها، پلک زدن، لیپسینگ، خلق کاراکترهای جذاب و ... است. «شاهزاده روم» این ها را رعایت کرده است و کاراکترهای جذاب و خوش رنگی دارد. فیلمنامه علی رغم ضعف هایی که دارد برای من جذاب بود.

این کارگردان انیمیشن خاطرنشان کرد: اوج فیلم که تولد امام زمان (عج) است در فیلم کم است. اگر من کارگردان این فیلم بودم 10 دقیقه به آن اضافه می کردم. این فیلم 10 دقیقه زمان کم دارد. اکشن هایی که به جذابیت فیلم کمک کند.

وی نهایتا خاطرنشان کرد: دست بچه هایی که «شاهزاده روم» را ساختند درد نکند. ابروی جامعه انیمیشن سینمایی ایران شدند.
عظیمی همچنین درخصوص دور تازه برنامه سینمایی «هفت» نیز گفت: «هفت» جدید متفاوت است. خیلی از مواقع انتقاداتش درست است. حرف دل ما را می زنید. از «هفت» الان آدم چیز یاد می گیرد. البته این نقد هم است که اخبار سینمای ایران آن، اخباری است که همه ما می دانیم. «هفت» ذاتا برنامه ای جنجال برانگیز است که این خودش حسن است.


قدس/اعتراض شدید فارس به حذف خبرنگاران از جشنوراه تاتر فجر



آیا وزیر ارشاد ترسیده است؟

نحوه ارائه بلیت‌های جشنواره تئاتر فجر برای رسانه‌ها و خبرنگاران این حوزه آنقدر ساده‌لوحانه بود که به راحتی می‌توان با چند نکته از جمله دریافت بلیت توسط افراد و نهاد‌های خاص به حذف برنامه‌ریزی شده خبرنگاران رسید.
 
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس سی‌وسه دوره از برگزاری جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر می‌گذرد و در حال برگزاری سی و چهارمین دوره از آن هستیم و هنوز نتوانستیم به یک ساز و کار درست و اصولی در این زمینه برسیم. ساز و کاری مناسب چه در برنامه ریزی‌های کلان برای برگزاری یک جشنواره بین المللی در حوزه تئاتر و چه در بخش های دیگرش که مرتبط با رسانه‌ها می‌شود.

بسیار جای تعجب و افسوس دارد که چرا باید نحوه ارائه بلیت های نمایش و کارت های اصحاب رسانه نه تنها تا این اندازه بی‌نظم بلکه بدون منطق و در عین حال در شرایطی با بی احترامی کامل انجام شود.

خبرنگار تئاتر در چنین حوزه مهجوری با علاقه یک سال در پوشش مسائل مربوط به تئاتر می‌کوشد و همچون یک آیینه در تلاش است تا نکات مثبت و منفی مدیریتی در این زمینه نمایان شود و آن را برای بهبود شرایط این هنر تاثیر گذار اما رانده شده، بگوش مدیران برساند.

همه خوب می‌دانند که خبرنگار تئاتر هم مانند اهالی‌اش با تعصب برای این حوزه کار می‌کند و برای آن دلسوزانه زحمت می‌کشد.
 بهتر است مدیران عرصه هنرهای نمایشی آگاه باشند تنها کاری که می‌توانند برای یک خبرنگار تئاتر انجام دهند احترام به او است که البته به راحتی آن را به کنار رانده اند. طی مدت یک سال رسانه‌هایی برجسته همچون خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های نام آشنا خودشان را در یک صفحه مخصوص وقف تئاتر می‌کنند تا این چنین مورد بی احترامی قرار بگیرند؟!

خبرنگار تئاتر برای احقاق حق هنرمند و مدیر این حوزه، خودش را به پلی تبدیل کرده تا صدای آن‌ها را به گوش یک دیگر برساند. حال در بزرگترین رویداد تئاتر کشور همین خبرنگارها مورد بی‌احترامی و برخوردهای حقارت‌بار قرار گرفته‌اند.

سال‌های گذشته را فراموش نمی‌کنم که دوستانی که بر صندلی مدیریتی تکیه زده‌ بوند چگونه شرایطی را در حیات مرکز هنرهای نمایشی فراهم کردندکه خبرنگارها به افتضاح ترین شکل ممکن برای دریافت کارت‌ها و بلیت‌های نمایش در آنجا تجمع کنند. این که برخی از آنها را برای اولین بار بود که می‌دیدیم جای خود اما همین دوستان را در هیچ کدام از نشست ها و فضا‌های رسانه‌ای نمی‌بینیم. این اتفاق هم از عدم صلاحیت مسئولان ذی‌ربط بر‌می‌آید.

نحوه ارائه کارت‌ها به خبرگزاری‌ها و تعداد کم آن‌ها را می‌توان تا جایی هضم کرد و ندید گرفت اما مطلع هستیم به چه نهادها و افرادی بی‌ارتباطی بلیت رسیده است که قطعهاً به آنها در ادامه روز‌های برگزاری جشنواره اشاره خواهیم داشت، اما این که کارت‌هایی که به خبرنگار ها می‌دهند حکم پاستیل را هم ندارد و او نمی‌تواند با آن به لحاظ شأنیت کاری‌اش با سایرین تفاوتی در بزرگترین فستیوال تئاتری داشته باشد؟!

پیشتر رسا‌نه‌ها با «مدیر روابط عمومی مرکز هنر‌های نمایشی» این نکته را در میان گذاشته بودند که نحوه خرید بلیط ها به صورتی که برای جشنواره آیینی سنتی ترتیب داده‌بودند مناسب نیست و همان موقع هم نتوانسته بود مفید واقع شود اما دوستان در جلسات مدیریتی دوباره برخلاف در نظر گرفتن نارضایتی مخاطبان خود من جمله خبرنگارها همان رویه را پیش گرفتند حال این که پای چه منفعتی در میان است بماند که در فرصت مناسب از آن بحث نیز رونمایی خواهیم کرد.

اما شنیدیم که بیش از 400 خبرنگار کارت دریافت‌ کرده‌اند و بیش از 300 رسانه توسط مدیران نیز کشف شده‌اند که محق دریافت کارت‌ها و بلیت‌های جشنواره بود‌ه‌اند.

حذف خبرنگار در مهمترین رویداد تئاتری می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد که با شرایط موجود به نظر می‌رسد این رخداد با برنامه ریزی از پیش تعیین شده صورت گرفته است. به هر حال قطعاً آثار خارجی دارای نکاتی هستند که از نظر دوستان مدیر بهتر است خبرنگارها از دیدن آنها جا بمانند. بر اساس شنیده‌های خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس در آثار خارجی که قرار است در ایام جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه بروند نکاتی وجود داشته که قطعاً در صورت رعایت نکردن موارد لازم وزیر فرهنگ و ارشاد نیز باید پاسخ‌گو باشد و نمی‌توان این طور فکر کرد که با حذف خبرنگار می‌توان از رسا‌نه‌ای شدن این نوع اتفاقات خود‌داری کرد.

حال در چنین شرایطی که اصحاب رسانه مورد بی احترامی مدیریت موجود در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر قرار گرفته‌اند باید چه توقعی داشت و چه فکری کرد؟!


قدس/گفتگو قدس آنلاین با رضا احسان پور


گفتگو با شاعری که شعرش این روزها دست به دست می‌چرخد/جیبوتی کجایی؟

معین اصغری- این روزها در فضای مجازی دو آهنگ «جیبوتی کجایی» و «یار تلگرامی من» حسابی گل کرده و در کانال های مختلف به اشتراک گذاشته می شود.
 
به گزارش قدس آنلاین رضا احسان پور شاعر جوان و موفق اصفهانی که مردم بیشتر او را با برنامه قندپهلو  می شناسند ترانه این دو قطعه را سروده است. در زیر مصاحبه ما را با او می خوانید:

- دو کار آخر شما که با موضوع «جیبوتی» و «تلگرام» سروده شده بود با استقبال خوبی مواجه شد. آیا خط مشخصی را برای این نوع از فعالیت دنبال می کنید؟

طنز ابزاری است برای هنرمند که همه به تاثیرگذاری زیاد آن اذعان دارند. استقبالی که مخاطبان از طنز در امور مختلف فرهنگی مانند سینما، تلویزیون، کتاب و سایر موارد نشان می دهند حاکی از علاقه مردم است. هنرمند باید ذکاوت داشته باشد و اتفاقاتی را که در جامعه می افتد به خوبی رصد کند تا بداند چه موضوعاتی درخور پرداخت است. شعر قطعه «جیبوتی کجایی؟» یک هجو بود و نیازی به صحبت در مورد آن احساس نمی‌کنم.

اما یکی از موضوعات روز جامعه ما بحث شبکه های اجتماعی و تاثیرات غیرقابل انکار آن بر خانواده، کار و زندگی مردم است. ما دیدیم این موضوع مناسبی برای کار کردن است و با دوست عزیزم جناب آقای علی زکریائی تصمیم گرفتیم یک کار طنز ارائه بدهیم که خدا را شکر با استقبال هم مواجه شد.

- چرا روی آثار معروفی که توسط دیگران ساخته شده است کار می‌کنید؟

اگر آهنگی که انتخاب می شود در ذهن مخاطب از قبل یک زمینه داشته باشد موفقیت بیشتری کسب خواهد کرد. این اتفاقی نیست که ما برای اولین بار آن را انجام داده باشیم. قبل از ما نیز هنرمندان زیادی از این دست کارها کرده اند و برای آینده هم خیلی خوشحال می شویم دوستان دیگر نیز به میدان آمده و از تجربیات و هنر آن ها استفاده کنیم.

- تا به حال این قطعات برایتان درآمدی داشته است؟

فعلا دید مادّی نداریم و کارها را به اصطلاح دلی آماده می‌کنیم. ولی به نظرم هیچ ایرادی ندارد در آینده سازمان هایی حمایت کنند و از این طریق بشود کارهای باکیفیت تری ارائه کرد. اصولا درآمدزایی از هنر کار مذمومی نیست کما اینکه امروز خیلی از پویانمایی های تبلیغاتی که ساخته می شود درآمد قابل توجهی برای سازندگانشان کسب می کند.

 - در کارنامه شما اشعار سیاسی زیادی وجود دارد. بعضی از آن ها درباره موضوعاتی کلی است و بعضی دیگر درباره مسئولان سروده شده است. دیدگاه شما نسبت به شعر و سیاست چیست؟

من یک مسلمان ایرانی هستم. کشورم را دوست دارم و می خواهم ایران اسلامی همیشه پیشرو باشد. طبق فرموده رهبر انقلاب همه ما باید روحیه مطالبه گری داشته باشیم. یکی از ابزارهای مناسب برای مطالبه‌گری طنز است. طنز می تواند سخت ترین نقدها را با لطیف ترین شکل بیان کند. من باید از هنر، به عنوان ابزاری که در دست دارم برای ارزش هایی که به آن اعتقاد داریم استفاده کنم و خوشحالم که تا امروز شعرم آب به آسیاب دشمن نریخته است. من درباره روش ها و منش ها می نویسم نه اشخاص؛ زیرا آدم ها می روند و می آیند و آن افکار و اندیشه های شان است که باقی می ماند.

مثلا اگر موضوع آقازادگی را نقد می کنم کاری ندارم که فلان مسئول وابسته به کدام جناح است. اگر هم گاهی اشعاری را درباره مسئولان سروده‌ام نشان از ظرفیت و پذیرش آنها دارد. مثلا شعری درباره آقای رییس جمهور سرودم که با استقبال زیادی در فضای مجازی مواجه شد؛ این که می توان در مورد رییس جمهور کشور شعر طنز سرود و ایشان می‌پذیرند، نشان دهنده ظرفیت و نقدپذیری ایشان است. خیلی از خط قرمزها ساخته ذهن خود هنرمندان است وگرنه فضایی که در کشور وجود دارد کاملا برای نقد آزاد است.

برای نمایشگاه امسال کتاب جدیدی دارید؟

دو کتاب «شعریکاتور» و «یارو» را آماده چاپ دارم که ان شاءالله پیش از نمایشگاه رونمایی خواهد شد. یک کتاب دیگر هم دارم که احتمالا به نمایشگاه برسد ولی فعلا نمی خواهم صحبتی درباره آن داشته باشم.
 

وطن امروز/یادداشتی برای نمایش‌های جشنواره تئاتر فجر


تأخیر در اجراها؛ رمزواره جشنواره سی‌وچهارم

مرتضی اسماعیل‌دوست: سی و چهارمین دوره جشنواره تئاتر فجر در حالی عصر پنجشنبه گذشته همزمان با 50 سالگی تالار سنگلج طی مراسمی آغاز به کار کرد که در 2 روز ابتدایی اجرای نمایش‌های صحنه‌ای، آنچه به عنوان رمزواره جشنواره می‌توان عنوان کرد، تاخیر در زمان برگزاری اجراها بود. به نحوی که در اولین قرار برنامه‌ریزی شده برای تماشای نمایش «زبان اصلی» در نهایت بی‌برنامگی مجریان برپایی جشنواره با در‌های بسته تالار سایه مواجه شدم. داستان از این قرار بود که در تقارن با روز شهادت حضرت معصومه(س) از سوی ستاد برگزاری اعلام شد که اجراهای روز نخست جشنواره تئاتر فجر بعد از اذان مغرب آغاز می‌شود و زمان اجرای نمایش «زبان اصلی» که در برنامه اعلام شده قبلی ساعت 17 عنوان شده بود، طبق گفته‌های شفاهی دبیر جشنواره ساعت 18 اعلام شد و در نهایت هیچکدام رسمیت نیافته و ساعت 17:30 این نمایش روی صحنه رفت. گویی آنچه در جدول زمان‌بندی نمایش‌های جشنواره تئاتر فجر و البته در مراسم‌ مختلف هنری دیگر مورد لحاظ قرار نمی‌گیرد، تقویم سالانه شمسی است و شاید دوستان به بخش میلادی جشنواره توجه دارند! چرا که تاریخ شهادت حضرت فاطمه معصومه‌(س) رویدادی اتفاقی نیست که مورد بی‌توجهی برنامه‌ریزان قرار گرفته باشد! تاخیر در انجام کارها که گویی مساله‌ای بارز در تمام نشست‌ها، اجراها، رویدادها و همه بخش‌های مختلف زندگی ما به حساب می‌آید در ادامه برگزاری جشنواره سی و چهارم هم ادامه یافت و هر بار هم بهانه‌ای برای خود گرفت؛ رسم معمول در تبرئه بی‌برنامگی و نادیده گرفتن زمان ارزشمند افرادی که نظم در زندگی‌شان برجسته است. دلیل تاخیر نیم‌ساعته در اجرای «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار...» ازدحام جمعیت عنوان شد و برای همین مدت تاخیر در اجرای «اروندخون» عدم آمادگی گروه نمایش برای آماده‌سازی صحنه اعلام شد و پرسش از عوامل تئاتر شهر برای تاخیر نمایش «ترور» بی‌پاسخ ماند، شاید عبدالرحمن ابن ملجم مرادی هنوز آمادگی حضور در صحنه رخداد را نداشته و به همین دلیل مخاطبان را پشت در‌های تالار برای اتخاذ تصمیم خود معطل نگاه داشت! مساله قابل بیان دیگر درباره استقبال مخاطبان از نمایش‌های خیابانی و محیطی است که در این چند روز از استقبال قابل توجه مردم برخوردار بوده است. این مساله از سویی می‌تواند نمایانگر ملموس بودن آثاری باشد که با استفاده از کمترین امکانات و به مدد خلاقیت‌های فردی و فی‌البداهه بودن اجرا و حتی با یاری گرفتن از تماشاگران می‌توانند مورد توجه قرار گیرند و از سویی تداعی‌گر این مطلب باشد که در صورت وجود شرایطی مناسب - از بهای مناسب بلیت گرفته تا نزدیکی هر چه بیشتر آثار به زاویه نگاه مردم - می‌توان شاهد استقبال قابل توجه مخاطبان از هنر نمایش بود.

نمایش «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌خان فراهانی»

علی رفیعی، کارگردان پیشکسوت تئاتر و سینما پس از 38 سال از اجرای نخست این نمایش تصمیم به بازنویسی و اجرای مجدد آن گرفت اما جدا از چند دیالوگ نیشدار سیاسی، لباسی نو از سوی راوی جامه‌دار نمایش برای امروزی شدن روایت به مخاطب ارزانی نشد. رفیعی در «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌خان فراهانی» به دنبال نمایش دنیایی کابوس‌‌وار از عشق‌های آنی بوده است که در معرکه زمان به باد فنا می‌رود و در این میان، طبیعت در پرورش و نابودسازی آرمان‌ها و عشق‌ها نقشی برجسته ایفا می‌کند؛ عشق به همسر یا میهن فرقی ندارد که چگونه طعمه روزمرگی‌ها و غفلت‌ها و فراموشی‌ها می‌شود و از این رو نمایش «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار...» اثری در ارتباط با تصمیم‌گیری‌هاست. وقتی در جولان آرزوها برای ساخت میهنی گلشن، ردای صدراعظمی امیرکبیر با تفکر تهی ناصرالدین‌شاه از تن خوشدلی بیرون کشیده می‌شود و شاه با حرمسرای جهل و هوس و نادانی خود همه داشته‌ها و کاشته‌های امیرنظام را به باد رسوایی می‌دهد. نمایش در ابتدا با قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان آغاز می‌شود و در ادامه روایتی غیرخطی یافته و رجوع به گذشته‌ای دارد که چنین توطئه‌ای به کرسی درآمد. در این میان نقش طراحی صحنه چندان در خدمت نمایش قرار نمی‌گیرد، صحنه‌ای برگرفته از طراحی مینی‌مالیستی با حداقل آکسسوار و با استفاده از دیوارهای سفیدرنگ که حمام در مرکز آن قرار دارد و انتهای آن به یک پلکان و دری ختم می‌‌شود. از سویی آب موجود در صحنه که براساس محوریت قتل امیرکبیر در حمام طراحی شده، کاربردی در روند روایت نمی‌یابد و تنها بساطی برای آب بازی‌های ناصرالدین‌شاه نادان با زنان و مردانی است که مواجب از پادشاه می‌گیرند. از این رو نقش خون ریخته شده امیرکبیر و فضایی که باید منعکس‌کننده رگ‌های پاره‌شده صدراعظم باشد، حتی در نورپردازی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. البته می‌توان به بیان بازی‌های ارزنده‌ای چون مهدی سلطانی اشاره کرد که نگاه‌ها و غم‌های مردی اسطوره و در عین حال شکست‌خورده چون امیرکبیر را به‌خوبی ایفا می‌کند و البته مصطفی ساسانی در نقش ناصرالدین‌شاه که پیش از این هم خلاقیت خود را در فیلم «قندون جهیزیه» نشان داده بود. روایت در این اثر نمایشی چندپاره شده و با وجود محوری بودن کاراکتر امیرکبیر گاه دچار گسست در روایت می‌شود. در طراحی لباس می‌توان به خلاقیت‌های قابل‌توجهی رسید. برای نمونه می‌توان به مردانی سیاهپوش با چهره‌ای پوشانده شده از سرخی مرگ اشاره داشت که سودای وحشت بر چهره مخاطب می‌بخشند. کارگردان و نویسنده در این اثر از امیرکبیر به عنوان نمادی در جهت تقابل اسطوره‌ها با مردمان جامعه دست زده و به دنبال این پرسش است که نقش قهرمان در اتفاقات تاریخی کجاست و چه قرینه‌ای با خواست و نگاه مردم می‌یابد و از این رو نمایش رفیعی، تداعی‌گر بیداری‌ها در کنار غفلت‌هاست، البته وقتی نمایش به سمت کنایه‌های سیاسی می‌رود دچار شعارزدگی شده و از رمق می‌افتد.

نمایش «اروند خون»

یکی از بهترین نمایش‌های اجرا شده، «اروندخون» به نویسندگی ایوب آقاخانی و کارگردانی کورش زارعی است. نمایشی متفاوت که نه‌تنها در مضمون بلکه در فرم ارائه هم پیشتاز نوآوری‌هاست؛ موضوع شهدای دست‌بسته کربلای 4 که دشت خون را در هوای عاشقی تجربه کردند و با قلم زیبای آقاخانی که پیش از این هم در نهایت مطلوبیت، اثری با محوریت شهید چمران با نام «تکه‌های سنگین سرب» را نوشته و اجرا کرده بود. نمایش «اروند خون»، کابوس آگاهی از حقیقت ایثار برای افرادی است که هنوز جامانده از رمز شهادت هستند. ماه اول زمستان 65 شمسی وقتی که مردانی به بهای رسیدن به حریم عشق، سرودی جاودانه سرودند. در این نمایش، نقش صدا و نورپردازی در انتقال حس روایت بسیار اثرگذار بوده و گاه حسی از وحشت به پیکر بیننده می‌بخشد. 16 جوان در دشت غواصی با حضور آقاخانی در نقش راوی که سال‌ها کابوس لو دادن عملیات در سر دارد و با استخوانی از درد، واگویه از راز و عشق مردانی خدایی می‌کند و زنانی که با چادری در سر و کتابی آسمانی در دست، راهیان نور به سمت جبهه عاشقی هستند. افرادی که هر یک حکایتی دارند و به ظرافت از تاب شعارگرایی بیرون آمده و به قاب باور بیننده می‌رسند. یکی مشهدی است و آرزوی حرم حسینی دارد، دیگری ترک‌زبان است و کوله شهادت و نامه سفر دارد. آن یکی بهشهری است و خود را مرد اروند می‌داند و خاطرخواه شمسی است. و هر یک شوق دلدادگی در سر و عشق شهادت در قلب دارند و به قول راوی همانند عیسی، پسر مریم در این نمایش، انگار 2 قلب دارند و یکی رو به کربلا می‌زند. فرمانده از دردها و باورها فریاد می‌زند که وقتی وظیفه بیداد می‌کند، راهی برای سکوت و سکون باقی نمی‌ماند. حرکات بازیگران غواص به زیبایی با موسیقی و نور صحنه عجین می‌شود و رقص شهادت در میان آب‌های شناورِ عاشقی به موج درمی‌آید. اوج اجرای زارعی در انتهای نمایش و با جان دادن غواصان شهید نمایان می‌شود و پرچمی با رنگ‌های سبز و سفید و سرخ که همچون گاهواره‌ای در میان آب به حرکت در می‌آید.


وطن امروز/اعلام نامزدهای بخش رمان آزاد جایزه شهید غنی‌پور


نامزدهای بخش رمان آزاد پانزدهمین دوره جایزه شهید غنی‌پور اعلام شد.  پانزدهمین دوره جایزه شهید غنی‌پور نامزدهای نهایی بخش رمان آزاد را اعلام کرد که به این شرح است: آلما اثر میثم نبی از انتشارات آموت، انجمن نکبت‌زده‌ها اثر  سلمان امین نشر روزنه، دود نوشته حسین سناپور از انتشارات چشمه، پنجشنبه‌ فیروزه‌ای اثر سارا عرفانی نشر نیستان، دزده‌کشی نوشته فریبا منتظرظهور از کتابسرای تندیس. در این باره ابراهیم زاهدی‌مطلق، سرداور بخش رمان آزاد، پس از اتمام داوری آثار گفت: نکته ویژه‌ای که در داوری آثار بخش رمان آزاد جشنواره حبیب در کنار توجه به عناصر داستانی همچون فرم ساختار، نثر و زبان مورد نظر قرار گرفته اهمیت مضمون و مفاهیم داستان بوده است.   هیات داوران تنها ارزش‌های داستانی آثار را بررسی کرده‌اند و نام نویسنده و ناشر آن هیچ جایگاهی در انتخاب آثار نداشته است.


وطن امروز/نمایش جنایات آل‌سعود در سی‌و‌چهارمین جشنواره تئاتر فجر


نویسنده و کارگردان نمایش «کسی فشنگ‌ها را نمی‌شمارد۲» گفت: این نمایش درباره جنایت‌های آل‌سعود در منطقه آماده‌سازی شده که به صورت محیطی در سی‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر اجرا می‌شود.  امیرحسین شفیعی، نویسنده و کارگردان نمایش «کسی فشنگ‌ها را نمی‌شمارد2» گفت: این نمایش در راستای دیگر آثار کارگاه تئاتر خیابانی ایران و نشأت گرفته از این روحیه است که همواره نتوانسته‌ایم به اتفاقات پیرامون خود بویژه در جهان اسلام بی‌تفاوت باشیم. وی تصریح کرد: این نمایش دومین اثر بنده با همین عنوان است و پیش از این نمایش سری اول «کسی فشنگ‌ها را نمی‌شمارد» را با محوریت سینمای هالیوود و تاثیر مخرب آن بر انسان‌ها در جشنواره تئاتر فجر و مقاومت اجرا کرده بودم.  کارگردان نمایش «دریادلان» درباره محوریت نمایش جدید خود اظهار داشت: این نمایش در رابطه با جنایت‌های آل‌سعود در منطقه آماده‌سازی شده و به صورت محیطی اجرا می‌شود. این نمایش هم چون دیگر آثار ما با دیگر آثار خیابانی تفاوت‌هایی دارد و مانند یک نمایش صحنه ما هم طراحی نور، صحنه، لباس، موسیقی و... داریم، بخشی از «کسی فشنگ‌ها را نمی‌شمارد2» هم در آب است.  


نظر شما